سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رزسفید

گناه حاج یونس «نهی ارشادی» بود

یادداشت فردوس حاجیان بر «میوه ممنوعه» ( 1 )

فردوس حاجیان

فردوس حاجیان مدرس دانشگاه در حوزه‌ی ادبیات نمایشی و کارگردان تئاتر در مطلبی با عنوان "«میوه‌ی ممنوعه» خط قرمز نبود و گناه حاج یونس «نهی ارشادی» بود" به تفسیر قرآن در زمینه این مجموعه‌ی تلویزیونی به کارگردانی حسن فتحی پرداخته است.

حاجیان که به جای مقدمه این مطلب (که در اختیار سرویس تلویزیون ایسنا قرار داده)، اشعاری را به استاد علی نصیریان پیشکش کرده است که در پایان مطالب آورده می‌شود.

مطلب این هنرمند و مدرس دانشگاه درباره‌ی «میوه ممنوعه» به شرح زیر است:

"«و یا آدَمُ اسْکُنْ اَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّهَ....» و ای آدم، تو و همسرت در بهشت مسکن کنید و از آن هر قدر که می‌خواهید بخورید. ولی نزدیک این درخت مشوید که در آن صورت از ستمکاران خواهید شد.پس شیطان آن دو را وسوسه کرد، تا بلکه بتوانند عیب‌هایی از ایشان که پوشیده بود آشکار سازد و لذا گفت: پروردگار شما، شما را از این درخت نهی نکرده، مگر برای این که در نتیجه‌ی خوردن از آن مبدل به فرشته نشوید و یا از جاودانان در بهشت نگردید. (و اگر شما از آن بخورید، همیشه در بهشت خواهید ماند) آن‌گاه برای آن دو سوگند یاد کرد: که من از خیرخواهان شمایم. با این وسیله و با نیرنگ‌های خود آن دو را به خود نزدیک کرد تا آن که از از درخت بخورند. همین که خوردند عیبشان ظاهر شد. ناگریز شروع کردند از برگ‌های بهشتی بر خود پوشیدن، و پروردگارشان ندایشان داد: که مگر به شما نگفتم: از این درخت مخورید؟ و مگر نگفتم شیطان برای شما دشمن است آشکار؟

گفتند: پروردگارا ما به خویشتن ستم کردیم، اگر ما را نبخشی و رحم نکنی، حتماً از زیانکاران خواهیم شد، فرمود: از بهشت پائین بروید که بعضی بر بعضی دیگر دشمنید و زمین تا مدتی معین (یعنی تا هنگام مرک) جایگاه شماست و نیز فرمود در همانجا زندگی کنید و درآن جا بمیرید و از همان جا دوباره بیرون شوید (سوره اعراف آیات 19 تا 25)

در تفسیر قمی از پدرش و او بدون سند روایت آورده که: شخصی از امام صادق(ع) از بهشت آدم پرسید که آیا از بهشت‌های دنیا بوده؟ و یا از بهشت‌های آخرت؟ امام در پاسخ فرمود: از بهشت‌های دنیا بوده، آفتاب و ماه در آن طلوع می‌کردند و اگر از بهشت‌های آخرت بود، آدم تا ابد از آن بیرون نمی‌شد. چون اگر کسی وارد بهشت جاودان شود از آن بیرون نمی‌رود...

آدم چهل روز به سجده بود، بر بهشتی که از دست داده بود می‌گریست. تا آن‌جا که جبرئیل بر او نازل شد و گفت:آیا جز این بود که خدا تو را به دست قدرت خود آفریده و از روح خود در تو دمید؟ و ملائکه را به سجده بر تو وا داشت؟ آدم گفت: همین‌طور بود، جبرئیل گفت: پس چرا وقتی تو را «نهی» کرد از خوردن آن درخت، نافرمانی کردی؟ آدم گفت: آخر ابلیس به دروغ برایم سوگند خورد. (تفسیر قمی جلد 1 صفحه 43)

سوال این است که خطیئه و گناه آدم در این بهشت موقت برزخی که طلوع و غروب خورشید دارد که زمان آن هم محدود است که به روایتی زمان حضور آدم و حوا در آن فقط 6 ساعت بود! و خداوند برای آزمایش آدم آن را خلق کرد چه معنا دارد؟

مگر پیامبر گناه می‌کند؟

در پاسخ باید گفت: آن چه در بدو نظر از آیات قرآن ظاهر می‌شود این است که آدم رسماً گناه کرده مانند آیه‌ی 121 سوره طاها (فَتکونا مِن الظّالمین) زنهار از این درخت مخورید که از ستمگران می‌شوید و نیز جمله‌ی (وَ عَصی آدَمُ رَبَّهُ فَغَوی) آدم پروردگار خود را نافرمانی کرد و در نتیجه گمراه شد و نیز در آیه 23 سوره اعراف که قرآن این گونه حکایت می‌کند: (رَبَّنا ظَلَمْنا اَنْفُسَنا، وَ اِنْ لَمْ تغفرلنا، و ترحمنا، لنکونن من الخاسرین) پروردگارا به خود ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی، و رحم نکنی، از زیانکاران خواهیم بود.

این آن مطلبی است که از نظر خود این ظواهر، و قطع نظر از رسیدگی به دقت همه‌ی آیات داستان، به نظر می‌رسد. و اما اگر در همه‌ی آیات داستان تدبر کنیم، و «نهی» از خوردن درخت را مورد دقت قرار دهیم تعیین پیدا می‌کنیم که «نهی» آدم «نهی مولوی» نبوده، تا نافرمانیش معصیت خدا باشد، بلکه تنها راهنمایی و خیرخواهی و ارشاد بوده و خدای تعالی خواسته است مصلحت نخوردن از درخت و مفسده‌ی خوردن آن را بیان کند، نه این که با اراده‌ی «مولوی»، آدم را به عبث، وادار به خوردن از آن کند.

دلیل این معنا چند چیز است،‌اول این که خدای تعالی هم در سوره‌ی مورد بحث و هم در سوره‌ی اعراف ظلم را متفرع بر مخالفت «نهی» کرده و فرموده:(لا تقربا هذه الشجره، فتکونا من الظالمین) و آن گاه در سوره‌ی (طه) این ظلم را به شقاوت مبدل کرده و فرموده (مواظب باشید شیطان شما را بیرون نکند و گرنه بدبخت می‌شوید)

آن‌گاه این بدبختی را در چند جمله که به منزله‌ی تفسیر است، بیان کرده و فرموده (تو در این بهشت نه گرسنه می‌شوی، و نه تشنه، و نه عریان و نه گرمازده) و با این بیان روشن کرده که مراد به شقاوت، شقاوت و تعب دنیوی است، که از لوازم جداناشدنی زندگی زمینی است، چون در زمین است که انسان به گرسنگی، تشنگی و لختی و امثال آن گرفتار می‌شود.

پس معلوم شد خدا آدم را «نهی» کرد تا گرفتار این‌گونه عوارض نشود. هیچ علت دیگری که باعث «نهی مولوی»باشد، بیان نکرده است. پس به این دلیل نهی نامبرده «نهی ارشادی» بوده و مخالفت«نهی ارشادی» گناه نیست و مرتکب آن را خارج از رسم عبودیت نمی‌شمارد.

حال اگر بگوییم وقتی «نهی ارشادی» باشد و نه « نهی مولوی»،دیگر چه معنا دارد که خدا عمل آدم را «ظلم» و «عصیان» و «غوایت» بخواند؟

پاسخ آن است که ظلم عمل آدم معنایش ظلم به نفس خود بوده است و اما کلمه عصیان در لغت به معنای تحت تأثیر قرار نگرفتن و یا به سختی قرار گرفتن است. مثلاً وقتی گفته می‌شود‌ (کسرته فانکسر، و کسرته فعصی) معنایش این است که «من آن چیز را شکستم و آن شکست» و «من آن چیز را شکستم ولی نشکست»؛ یعنی از عمل من متأثر نشد، پس عصیان به معنای متأثر نشدن است و عصیان «امر» و «نهی» هم به همین معناست و این هم در مخالفت تکالیف «مولوی» صادق است و هم در مورد خطاب‌های ارشادی چیزی که هست در عصر ما و در عرف ما مسلمانان، این کلمه تنها متعین در معنای مخالفت «اوامر» مولوی، از قبیل:نماز بخوان، روزه بگیر، و حج به جای آر و نیز مخالفت «نواهی» مولوی مانند:شراب نخور و زنا مکن و امثال آن شده است.

پس تعیین کلمه مورد بحث در معنای نامبرده، تعیین لغوی نیست. بلکه یا «شرعی» است و یا تعیین در «عرف» متدینین است و این حور تعیّن، ضرری به عمومیت معنا، از نظر لغت و عرف عام جهانی نمی‌زند.

پس مراد از آن «ظلم»، ظلم به نفس و خود را گرفتار تعب و هلاکت کردن است، نه ظلم به «حقوق خدا»، که در باب مساله «ربوبیت» و «عبودیت» از منافیات شمرده می‌شود و این خیلی روشن است.

خطای آدم که ناشی از «نهی ارشادی» است نتیجه‌ی آن هم چون تکالیف «ارشادی» اثر «تکوینی» دارد نه اثر «مولوی». قرار است که این اتفاق بیفتد و او توبه کند و توبه‌اش پذیرفته شود. به زمین هبوط کند تا روزی که دوباره به روی پروردگار برگردد و در بهشت جاودان در جوار پروردگار آرام گیرد.

از طرفی توبه به معنای رجوع و برگشتن بنده به خداست که اگر از ناحیه‌ی خدا قبول شود گناه به کلی محو و نابود می‌شود و گناهکار تائب، مثل کسی می‌شود که اصلاً گناهی نکرده و با چنین کسی معامله بنده‌ی مطیع و منقاد را می‌کنند و در خصوص موردعملی که کرده، معامله امتثال و انعقاد را می‌کنند. و اگر «نهی» از خوردن درخت «نهی مولوی» بود و توبه آدم هم توبه از گناه عبودی، و رجوع از مخالفت «نهی مولوی»، «مولی» بوده، باید بعد از توبه دوباره به بهشت برمی‌گشت، چون توبه مخالفت او را از بین برده بود، زیرا صریح قرآن است که خدا توبه «آدم» را پذیرفت.

و حال آن که می‌بینیم بعد از توبه هم در زمین باقی می‌ماند، و به بهشتش برنگرداندند. از این جا معلوم می‌شود که بیرون شدن از بهشت، به دنبال خوردن از درخت، یک اثر ضروری و خاصیت «تکوینی» آن خوردن بوده است.

همین‌ خاصیت «تکوینی» است که آدم و فرزندانش را در مسیر سعادت قرار می‌دهد. اگر این عمل را نمی‌کرد و به زمین نازل نمی‌شد و یا بدون «خطا» نازل می‌شد، به آن سعادت و کمال نمی‌رسید. او «خطا» کرد توبه‌اش پذیرفته شد. هبوط کرد و راه سعادت و کمال را پیدا کرد. اما شیطان دستور مستقیم «مولی» را عمل نکرد. یعنی حقوق «مولی» را نادیده گرفت. پیداست که جنس خطای او سرپیچی از «امر مولوی» است، پس گناه بزرگ است و نابخشودنی چون اصرار بر این گناه هم دارد. شیطان کبر ورزید و دستور «مولی» را اطاعت نکرد.

هر دو رانده می‌شوند. آدم از بهشت رانده می‌شود، هبوط می‌کند تا به سعادت برسد و ظلم او ظلم به نفس خود است. شیطان هم رانده می‌شود اما گناه و ظلم او ظلم به «مولی» است.

روایت است که شیاطین تا قبل از بعثت حضرت عیسی (ع) تا آسمان هفتم هم می‌رفتند همین که آن حضرت مبعوث شد از آسمان چهارم به بالا ممنوع شدند، سپس وقتی پیامبر اسلام مبعوث شد از همه‌ی آسمان‌ها ممنوع شدند و هدف تیرهای شهاب قرار گرفتند (تفسیر المیزان جلد 216) ذریّه آدم «بار دیگر از ملک پرّان شود آن‌چه اندروهم ناید آن شود»

ذریّه ابلیس از فلک هفتم و از میانه‌ی ملائکه‌ها به زمین رانده می‌شود از همان اثر گناه «امر مولوی» است.

خداوند در آیات 34 سوره‌ی حجر و 12 سوره‌ی اعراف می‌فرماید: «ابلیس از بعثت رانده شد، و چون می‌خواست تکبّر کند و بهشت‌ جای تکبّر نبود، فرود آمد»

پیداست که گناه شیاطین گناه نابخشودنی و «امر مولوی» است و خطای انسان خطای بخشودنی و «نهی ارشادی» است.

زیرا اگر «نهی» از خوردن درخت «نهی مولوی» مولی بود، باید بعد از توبه دوباره به بهشت برمی‌گشت، چون توبه مخالفت او را از بین برده بود.

زیرا صریح قرآن است که خدا توبه آدم را پذیرفت و حال آن که می‌بینیم بعد از توبه هم در زمین باقی می‌ماند و به بهشتش برنگرداندند.

نتیجه آن که بیرون شدن از بهشت به دنبال خوردن از درخت، یک اثر ضروری و خاصیت «تکوینی» آن خوردن بوده،‌ عیناً مانند مردن به دنبال زهر خوردن و سوختن به دنبال در آتش افتادن.

خلاصه آن که ابلیس و ذریّه ابلیس و همه‌ی شیاطین حقوق مولی را نادیده گرفته و می‌گیرند و جنس و ماهیت گناهانشان «اوامر و نواهی مولوی» است اما آدم و ذریّه آدم و همه‌ی نسل‌های بعد مادام که حقوق مولی را نادیده نگیرند خطاهایشان ماهیتاً «اوامر و نواهی ارشادی» است و شامل رحمت پروردگار می‌شوند و سرتاسر قرآن مملو از این حکایت‌ها در دوره‌های مختلف از اقوام مختلف است.

زیرا اگر "نهی" و تکلیف خداوند درخصوص آدم «ارشادی» نبود باید غیرارزش وصفی و تکوینی، اثر دیگر شرعی نداشته باشد، چون توبه‌اش شرعی گناه را از بین می‌برد، و باید در مورد آدم و همسرش اثر شرعی گناه را از بین می‌برد و دوباره به بهشت برمی‌گشتند، و مقام قرب را به دست می‌آوردند.

پیداست اگر پدر و مادر بسر به زمین فرود نمی‌آمدند. کسی می‌توانستند متوجه فقر، ذلت، مکنت، حاجت و قصور خود شوند؟ و چگونه بدون برخورد با تعب و زحمت و رنج زندگی به روح راحت در بهشت خلد و جوار رب العالمین می‌رسیدند؟ و برای جلوه کردن اسماء حسنای خدا، از عفو،‌مغفرت، رأفت، توبه،ستر، فضل و رحمت موردی یافت نمی‌شد. چون مورد این اسماء حسنای خدا،‌ گنه‌کارانند و خدا را درایام دهر نسیم‌های رحمتی است که از آن بهره‌مند نمی‌شوند، مگر گنه‌کارانی که متعرض آن شوند و خود را در معرض آن قرار دهند. پس این توبه همان است که به خاطر آن راه هدایت را بر روی انسان گشودند. تا آن را مسیر خود قرار دهند. و تنظیفِ منزلی است که باید در آن جا سکونت کنند و به دنبال همان راه و آن هدایت بوده که در هر عصر دینی، و ملتی برای بشر تشریع کنند. دلیل این معنا کلام خداست که مکرر سخن از توبه آورده و آن را برای ما مقدم ذکر کرده مثلاً فرمود:«فاستقم کما امرت، و من تاب معک»

(آن طور که مأمور شده‌ای استقامت بورز، هم خودت و هم هر کس که با تو توبه کرده) سوره‌ی هود آیه 112

«و انی لغفار لمن تاب و امن»(من آمرزنده‌ام برای هر کس که توبه کند و ایمان آورد) سروه طاها آیه 82"

فردوس حاجیان اضافه کرده است: " این مقدمه و تعاریف عملیاتی واژه‌ها که گفته شد حاج یونس راویت میوه‌ی ممنوعه خطا می‌کند، می‌لغزد جنس گناه او سرپیچی از «نهی ارشادی» است چون او مصداق آیات 1 تا 5 سوره‌ی بقره است «الذین یومنون بالغیب ...» درای 5 ویژگی از ویژگی مومنین است: نماز می‌خواند، زکات می‌دهد. ایمان به غیب دارد. به پیامبران ایمان دارد و به معاد نیز ایمان دارد. بدیهی است چنین انسانی نباید بلغزد. او به «میوه‌ی ممنوعه»‌ای نزدیک می‌شود که چون حاج یونس است گناه او گناهی بزرگ قلمداد می‌شود.

...ادامه دارد
 

منبع : ایسنا

مطالب مرتبط :

گفت و گو با کارگردان سریال «میوه ممنوعه»

فرجام هشدار دهنده حاج یونس در«میوه ممنوعه»

یادمان می‌رود حالا 73 سال دارد...

مخاطب زیاد مجموعه‌های مناسبتی نگران‌کننده است

حساسیت‌ها درباره شخصیت «حاج یونس فتوحی» کاذب است

سریال‌های رمضان از نگاه منتقدان (1)

عواقب مغرور شدن به عبادت را می‌بینیم...

دانلود موسیقی تیتراژ میوه ممنوعه

میوه ممنوعه» و انتقاد به عملکرد مخابرات

 


نوشته شده توسط: مریم

ازدواج ودیدگاه قرآنی... سه شنبه 86/7/24 ساعت 6:18 صبح

«آیت الله مصباح یزدی»

یکی از ابعاد روح انسان، لذت جویی و سعادت طلبی است یعنی هر انسانی بالفطره طالب خوشی و راحتی و التذاذ است و التذاذ انسان از راه های مختلفی حاصل می شود، این کثرت مجاری لذت، مربوط به جهازات مختلف بدن و قوای مختلف روح است. هرچه از مقام بساطت نفس به طرف مقام کثرت و تفصیل بیاییم دارای قوا و شؤون مختلفی می شود از جمله وسایل یا مجاری و راه های التذاذ مربوط به علاقه به همسر و غریزه جنسی است وجود این میل ها و کشش های درونی لازمه ساختمان روح انسان است و خود به خود نه ارزش اخلاقی مثبت دارد نه منفی. از نظر اخلاقی، وجود این میل ها و کشش ها نه خوب است و نه بد، بله از نظر فلسفی خیر است ولی آن خیر به اصطلاح دیگری است غیر از آنچه در اخلاق مطرح می شود. پس مدعای ما یکی این است که این میل فطری خود به خود دارای ارزش مثبت و منفی نیست.

دومین مدعا این است که کیفیت، کمیت و نیز جهت اعمال این میل است که متعلق ارزش های اخلاقی قرار می گیرد؛ یعنی چگونه به چه مقدار و با چه نیتی، انسان این میل را ارضا کند؟ آنهاست که موضوع اخلاق قرار می گیرد.

کسانی که فکر می کنند ازدواج خود به خود یک عمل بد و پلید شیطانی و دارای ارزش منفی است چنین فکری از نظر قرآن مطرود است. چیزی که به اقتضای حکمت الهی در آفرینش انسان لحاظ شده و تدبیر الهی اقتضا کرده که تکثیر افراد انسان به این وسیله تحقق پیدا کند نمی تواند خود به خود دارای ارزش منفی باشد.

ازدواج در قرآن

در قرآن کریم آیاتی داریم که دلالت می کند بر این که میل جنسی در متن انسان ملحوظ است، البته این مطلب احتیاج به تعبد ندارد. هر کس که تأملی در کیفیت آفرینش انسان کند متوجه می شود که وجود افراد این نوع، از راه توالد و تناسل است و ناچار می بایست در متن آفرینش انسان این جهت رعایت شده باشد؛ یعنی انسان طوری آفریده شده باشد که در اثر آمیزش با همسر، نسلش باقی بماند و در این عالم ادامه پیدا کند. قرآن کریم هم روی این مطلب تکیه می فرماید و چندین آیه داریم که همسر انسان از جنس خود انسان قرار داده شده و این یک تدبیر تکوینی الهی برای بقای نوع انسانی است. شاید از همه این آیات روشن تر آیه اول سوره نساء باشد: «یا ایّها النّاس اتّقوا ربّکم الّذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بثّ منهما رجالاً کثیرا و نساءً».

جمله «بث منهما رجالاً کثیرا و نساءً» به خوبی دلالت دارد بر این که تکثیر افراد انسان بر اثر رابطه دو همسر است و این در متن خلقت، ملحوظ است. آیات دیگری هم به همین مضمون هست از جمله

آیه189 سوره اعراف، آیه 6 سوره زمر، آیه72 سوره نحل، آیه21 سوره روم، آیه11 سوره شوری، مضمون این آیات هم تقریبا مشابه همین آیه ای است که گفته شد، منتها در این جا (در آیه سوره نساء) صحیح تر و روشن تر بیان شده است. بنابر این کسانی که فکر می کنند ازدواج خود به خود یک عمل بد و پلید شیطانی و دارای ارزش منفی است چنین فکری از نظر قرآن مطرود است. چیزی که به اقتضای حکمت الهی در آفرینش انسان لحاظ شده و تدبیر الهی اقتضا کرده که تکثیر افراد انسان به این وسیله تحقق پیدا کند نمی تواند خود به خود دارای ارزش منفی باشد این در واقع یک نوع تناقضی است بین تکوین و تشریع و بین نظام هستی و نظام اخلاقی! نظام اخلاقی هیچ تنافی با نظام تکوینی ندارد بلکه مکمل آن است. پس با توجه به این آیات این فرضیه ابطال می شود که ازدواج و به دنبال آن، آمیزش زن و مرد فی حدّ نفسه یک عمل زشت و پلیدی است .

ارزش های مثبت و منفی در میل جنسی

اما ارزش ها (مثبت یا منفی) از کجا پیدا می شود؟ از آیات شریفه قرآن استفاده می شود که این دو جنس مخالف برای یکدیگر و مکمل همدیگر آفریده شده اند و آنچه مقتضای فطرت انسان است گرایش هر یک از این دو جنس به جنس مخالفش می باشد. بنابراین گرایش به هم جنس خلاف فطرت و نظام آفرینش است.

پس اگر کسانی در مقام ارضای غریزه جنسی از این مسیر طبیعی و تکوینی منحرف بشوند و به جای آنچه در اصل خلقت برای تأمین این غریزه ملحوظ شده راه دیگری را در پیش بگیرند این مسلما دارای ارزش منفی خواهد بود.

این مطلب به خصوص درباره داستان قوم لوط در قرآن کریم در چند مورد تأکید شده است که آنان از مسیر طبیعی و فطری خود منحرف شده بودند و به واسطه همین امر مورد مذمت و عذاب قرار گرفتند. آیه ای که از این جهت روشن تر از سایر آیات است آیه166 سوره شعراء است که می فرماید: «وتذرون ما خلق لکم ربکم من أزواجکم» همسرانی را که خدا برای شما قرار داده رها می کنید و به راهی که خدا قرار نداده است می روید؟ یعنی راهی که خلاف فطرت و خلاف طبیعت شماست.

این نکته به خصوص از این جهت برای ما مفید است که غیر از این راه (خلق لکم ربکم) نیست. آنچه را که خدا قرار داده است و آفرینش الهی اقتضا می کند گرایش هر یک از این دو جنس به جنس مخالفش می باشد اگر زن با زن و یا مرد با مرد بخواهد ارضای غریزه جنسی کند یک راه انحرافی است. این مطلب در دو آیه دیگر هم هست: یکی آیه 81 سوره اعراف و دیگری آیه55 سوره نمل.

اگر کسانی در مقام ارضای غریزه جنسی از مسیر طبیعی و تکوینی منحرف بشوند و به جای آنچه در اصل خلقت برای تأمین این غریزه ملحوظ شده راه دیگری را در پیش بگیرند این مسلما دارای ارزش منفی خواهد بود.


نوشته شده توسط: مریم

سیره تربیتی امام سجاد (ع)در عید فطر دوشنبه 86/7/23 ساعت 6:29 صبح

سیره تربیتى امام سجاد علیه السلام در عید فطر

عید فطر

با مرورى کوتاه به سیره تربیتى ائمه اطهار علیهم السلام درمى‏یابیم که آن بزرگواران از ماه مبارک رمضان به عنوان یک دانشگاه تربیتى بهره گرفته و با پرورش شاگردان و انسان هاى با استعداد در روز عید فطر هدایا و جوائز مادّى و معنوى به آنان عطا مى‏کردند و به این ترتیب این ماه را به یک آموزشگاه و کلاس پرورش روح و جسم و اخلاق تبدیل نموده و به پرورش یافته‏گان این مکتب در محدوده وسع و اختیاراتش نسبت به شایستگى افراد، عطایائى در نظر گرفته و آنان را تشویق مى‏کردند. در اینجا گوشه‏اى از سیره تربیتى و آموزنده امام سجاد علیه السلام را به روایت سید بن طاووس مى‏خوانیم:

امام صادق علیه السلام فرمود: شیوه حضرت على بن الحسین علیهماالسلام در ماه رمضان چنان بود که هرگاه غلامان یا کنیزان آن حضرت خطائى را مرتکب مى‏شدند آنان را تنبیه نمى‏کرد. آن حضرت فقط خطاها و گناهان آنان را در دفترى ثبت کرده و تخلّفات هر کس را با نام و موضوع مشخص مى‏نمود. در آخر ماه همه غلامان و کنیزان را جمع کرده و در میان آنان مى‏ایستاد. آنگاه از روى نوشته تمام کارهاى خلاف آنان را که در طول ماه رمضان مرتکب شده بودند برایشان گوشزد مى‏کرد و به تک تک آنان مى‏فرمود: فلانى تو در فلان روز و فلان ساعت تخلفى کردى و من ترا تنبیه نکردم! آیا به یاد مى‏آورى؟ مى‏گفت: بلى اى پسر رسول خدا! و تا آخرین نفر این مطالب را متذکر مى‏شد و آنان به اشتباهات و خطاهاى خود اعتراف مى‏کردند. آنگاه به آنان مى‏فرمود: «ارفعوا اصواتکم و قولوا یا على بن الحسین! انّ ربّک قد احصى علیک کلّما عملت کما احصیت علینا کلّما قد عملنا و لدیه کتابٌ ینطق علیک بالحقّ لا یغادر صغیرةً ولا کبیرةٌ ممّا اتیت الّا احصاها و تجد کلما عملت لدیه حاضراً... ؛ با صداى بلند بگوئید: اى على بن الحسین! پروردگارت تمام اعمال و رفتار تو را نوشته است چنان که تو اعمال ما را نوشته‏اى. نزد خداوند نامه اعمالى هست که با تو به حق سخن مى‏گوید و هیچ عمل ریز و درشتى را فروگزارى نمى‏کند و هرچه انجام داده‏اى به حساب آورده و تمام آنچه را که انجام داده‏اى نزد او حاضر و آماده خواهى یافت، چنان که ما اعمال خود را در نزد تو آماده و ثبت شده دیدیم. پس ما را ببخش همچنان که دوست دارى خدا تو را ببخشد.

اى على بن الحسین! به یاد آر آن حقارت و ذلّتى را که فرداى قیامت در پیشگاه خداى حکیم و عادل خواهى داشت. آن پروردگار عادل و حکیمى که ذرّه‏اى و کمتر از ذرّه‏اى به کسى ظلم و ستم روا نمى‏دارد و اعمال بندگان را همچنان که انجام داده‏اند به آنان عرضه خواهد کرد و حساب و گواهى خدا کافى است ...

ببخش و عفو کن تا پادشاه روز قیامت از تو عفو کرده و درگذرد چنان که خودش در قرآن مى‏فرماید: «ولیعفوا و لیصفحوا الا تحبّون ان یغفر الله لکم والله غفورٌ رحیمٌ(1) ؛ باید ببخشند و درگذرند. آیا دوست ندارید خداوند شما را بیامرزد؟ او خداوند آمرزنده و مهربان است.

عید فطر

امام سجاد علیه السلام این کلمات را براى خویش و غلامان و کنیزانش تلقین مى‏کرد و آنان با هم تکرار مى‏کردند و خود امام که در میان آنان ایستاده بود و مى‏گریست و با لحنى ملتمسانه مى‏گفت: «ربّ انّک امرتنا ان نعفوا عمّن ظلمنا فقد ظلمنا انفسنا فنحن قدعفونا عمّن ظلمنا کما امرت فاعف عنّا فانّک اولى بذلک منّا و من المأمورین ... ؛ پروردگارا، تو به ما فرمودى از ستمکاران خویش درگذریم و ما به راستى بر خود ستم کرده‏ایم. همان طور که فرمودى، ما از کسانى که ستم کرده‏اند درگذشتیم، تو هم از ما درگذر که تو در عفو کردن از ما و از ماموران برترى. تو به ما فرمودى سائلى را از درگاه خود محروم نکنیم و هم اکنون ما سائلان و گدایان در آستانه در خانه‏ات زانو زده و احسان و عطاى تو را مى‏طلبیم، بر ما منّت بگذار و محروممان نگردان، که تو در این کار شایسته‏تر از ما و از مأموران هستى. خدایا! من اکرام کردم تو هم به من اکرام کن و با اهل نعمت و مغفرت محشور نما اى صاحب احسان و کرامت.

پس از این برنامه عرفانى حضرت سجاد علیه السلام خطاب به غلامان و کنیزان خویش مى‏فرمود: من شما را عفو کردم، آیا شما هم من و بدرفتاری هاى مرا که فرمانرواى بدى براى شما و بنده فرومایه‏اى براى فرمانرواى بخشاینده عادل و نیکوکار بودم، بخشیدید؟! همگى یکصدا مى‏گفتند: با این که ما از تو جز خوبى ندیده‏ایم ترا بخشیدیم. آنگاه به آنان مى‏فرمود:

بگوئید خداوندا! از على بن الحسین درگذر! همان طور که او از ما در گذشت، او را از آتش جهنم آزاد کن همان طور که او ما را از بردگى آزاد کرد. آنان دعا مى‏کردند و امام سجاد علیه السلام هم آمین مى‏گفت. و در پایان مى فرمود: بروید، من از شما در گذشتم و آزادتان کردم به امید این که خدا نیز از من درگذرد و آزادم کند.

در روز عید فطر چندان به آنها جایزه و هدایا مى‏بخشید که از دیگران بى‏نیاز مى‏شدند. هر سال در شب آخر ماه مبارک رمضان در هنگام افطار حدود بیست بنده آزاد مى‏کرد و مى‏گفت: «انّ الله تعالى فى کلّ لیلةٍ من شهر رمضان عند الافطار سبعین الف عتیقٌ من النّار کلّاً قد استوجبوا النّار؛ خداوند متعال در هر شب ماه مبارک رمضان هفتاد هزار کس را از آتش جهنم آزاد مى‏کند که همگى مستحق عذاب بوده‏اند آن حضرت هیچ بنده‏اى را بیش از یک سال به بندگى نمى‏گرفت. هرگاه کسى را در اول سال و یا در وسط آن مالک مى‏شد در شب عید فطر آزاد مى‏کرد. این عمل روش هر ساله او بود. بندگان سیاه را که هیچگونه نیازى به آنان نداشت مى‏خرید و در عرفات بعد از مراسم عرفه همه را آزاد ساخته و هدایاى قابل توجهى را به آنان عطاء مى‏کرد.(2)

با توجّه به این روایت نسبتاً طولانى در مى‏یابیم که رهبران الهى و پیشوایان معصوم ما چقدر در ترویج فرهنگ اسلامى و آموختن آن به انسانهاى تشنه معرفت تلاش نموده و نه تنها در ماه رمضان و عید فطر در آزادى جسم آنان مى‏کوشیدند بلکه افکار و اندیشه‏هاى آنان را نیز از بند جهل و غفلت و خرافه پرستى رها مى‏ساختند و بدین گونه بود که تربیت یافتگان مکتب اهل بیت علیهم السلام از پستى ذلّت به اوج عزت مى‏رسیدند و بردگان گرفتار به رهبران جامعه و عارفان خداجوى مبدل مى‏گشتند. که فهرست مفصلى از اینان را مى‏توان در کتابهاى رجالى، تاریخى و سیره مطالعه نمود.

 

پی نوشت ها:

1- سوره نور، آیه 22.

2- اقبال الاعمال، ص 260.

 

منبع:

مجله پاسدار اسلام، شماره 275 ، حجة‏الاسلام عبدالکریم پاک‏نیا .

 


نوشته شده توسط: مریم

آداب عید فطر از دیدگاه رهبر... شنبه 86/7/21 ساعت 9:59 عصر

آداب عید فطر در نگاه مقام معظم رهبری

احکام فطریه:

آداب عید فطر در نگاه مقام معظم رهبری

- واجب است که هر کس برای خود و هر کدام از عایله‌اش، تقریباً به قدر سه کیلو از قوت غالب ادا کند. قوت غالب یعنی آن چیزی که مردم غالباً از آن برای تغذیه استفاده می کنند، مثلاً گندم.(1)

شب عید فطر:

- فطریه از غروب روز آخر ماه – یعنی شب عید فطر – به عهده‌ی مکلف می آید و احتیاط این است که آن را قبل از ادای نماز عید فطر برای کسی که در نماز عید فطر شرکت خواهد کرد و آن را به جا خواهد آورد تأدیه کند. بنابراین اگر شما امشب حساب کنید که چقدر به عهده شماست و پولش را کنار بگذارید و فردا صبح قبل از آن که به نماز عید بروید، آن را ادا کنید، بهترین وجه است. البته اگر در آن موقع ادا نکردید، بعد از نماز عید فطر هم ادا کنید، ایرادی ندارد.(2)

نماز با فضیلت عید فطر:

- نماز بسیار بافضیلتی است. در این نماز، دعا، تضرع، گریه و توجه به خداست. نماز عید فطر، خوب نمازی است.... تمام عبادات برای این است که تربیت بشویم و پیش برویم.(3)

عید فطر:

آداب عید فطر در نگاه مقام معظم رهبری

- ماه رمضان با همه عظمت و کرامت و فضای انباشته از رحمتش سپری شد و مردم مسلمان در سراسر عالم در این ماه به برکت روزۀ روزها و توسل و دعا و ذکر و تلاوت قرآن، دلها و جانهای خود را نورانی تر و به خدا نزدیک تر کردند.

- عید فطر یکی از عظیمترین مناسبتهای اسلامی است. دنیای اسلام روز عید فطر را به معنای حقیقی عید می گیرند و این چیزی است که اسلام برای امت اسلامی خواسته است. «جعله الله لکم عیدا و جعلکم له اهلا» خداوند متعال امروز را برای امت اسلامی عید قرار داد و آنها را شایسته این عید دانست. ... ما باید از این هدیه‌ی الهی استفاده کنیم، هم استفاده شخصی به معنای راه دادن نور معرفت و توبه و انابه به دلهای خودتان که اگر از عالم معرفت و محبّت الهی دریچه یی بر روی دلهای خودمان باز و اندرون خود را نورانی کنیم، بسیاری از تاریکی ها و گرفتاریهای دنیای بیرون هم حل خواهد شد، چون دل انسان‌هاست که سرچشمه‌ی خوبی‌ها و بدی‌هاست.(4)

عید فطر روز پاداش گرفتن و رویت رحمت الهی بعد از ماه رمضان:

آداب عید فطر در نگاه مقام معظم رهبری

- عید فطر روز پاداش گرفتن و رؤیت رحمت الهی بعد از ماه رمضان است، بحمدالله ماه رمضان را که ماه صبر صلات بود، با عافیت گذراندید و خدای متعال، با دعا و ذکر و مناجات شما را به ادای فریضه روزه و توسل و خشوع در مقابل حضرت حق موفق کرد. امروز روزی است که انشاءالله خدای متعال پاداش شما را عنایت خواهد کرد. شاید یکی از بزرگترین پاداشهای الهی این باشد که خدا همه ما را موفق کند تا بتوانیم وسیله رحمت الهی را تا ماه رمضان آینده برای خودمان باقی بداریم.... درس ماه رمضان را برای دوره سال فرابگیریم، این می‌شود یکی از بزرگترین پاداشهای خداوند که توفیق این چنینی را به ما بدهد. رحمت و رضا و قبول و عفو و عافیت را از خدای متعال طلب کنیم این در حقیقت عید واقعی خواهد شد.(5)

عید سعید فطر، مراسمی معنوی و بین المللی:

آداب عید فطر در نگاه مقام معظم رهبری

- عید سعید فطر شاید برجسته‌ترین خصوصیتش این است که مراسمی معنوی و بین‌المللی است. این رسم بین‌المللی جنبه معنوی بارز و نمایانی دارد. در دعای قنوت عید فطر می خوانیم، [اسئلک بحق هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا و لمحمداً صلی الله علیه و آله ذخراً و شرفاً و کرامه و مزیدا] عید همه مسلمانان و مایه شرف اسلام و پیامبر اسلام و عزّت اسلام و ذخیره‌یی تمام نشدنی در طول تاریخ است. با این چشم به عید سعید فطر نگاه کنیم. امروز ملّت اسلامی بزرگ ما به این ذخیره نیازمندیم. از این ذخیره، دو چیز باید مورد استفاده مسلمانها قرار گیرد، اول، وحدت و نزدیکی مسلمین است و دوم توجه به معنویت در دنیای اسلام است. در دنیای اسلام هر دو عامل تکامل بخش و پیشبرنده مورد خدشه قرار گرفته است.(6)

 

پی نوشته ها:

1- از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مردم 6/2/69

2- از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مردم 6/2/69

3- از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مردم 6/2/69

4- از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با کارگزاران 25/9/80

5- از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با کارگزاران 25/9/80

6- از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مسئولان 7/10/79

 


نوشته شده توسط: مریم

عید فطرویک خطبه از علی(ع)..... جمعه 86/7/20 ساعت 5:53 عصر

عید سعید فطر

عید فطر یکى از دو عید بزرگ در سنت اسلامى است که درباره آن احادیث و روایات بیشمار وارد شده است. مسلمانان روزه دار که ماه رمضان را به روزه دارى به پا داشته و از خوردن و آشامیدن و بسیارى از کارهاى مباح دیگر امتناع ورزیده اند، اکنون پس از گذشت ماه رمضان در نخستین روز ماه شوال اجر و پاداش خود را از خداوند مى طلبند، اجر و پاداشى که خود خداوند به آنان وعده داده است.

امیرالمؤمنین على(علیه السلام) در یکى از اعیاد فطر خطبه اى خوانده اند و در آن مؤمنان را بشارت و مبطلان را بیم داده اند.

خطب امیرالمومنین على بن ابى طالب علیه السلام یوم الفطر فقال: ایها الناس! ان یومکم هذا یوم یثاب فیه المحسنون و یخسر فیه المبطلون و هو اشبه بیوم قیامکم، فاذکروا بخروجکم من منازلکم الى مصلاکم خروجکم من الاجداث الى ربکم و اذکروا بوقوفکم فى مصلاکم و وقوفکم بین یدى ربکم، و اذکروا برجوعکم الى منازلکم، رجوعکم الى منازلکم فى الجنه.

عباد الله! ان ادنى ما للصائمین و الصائمات ان ینادیهم ملک فى آخر یوم من شهر رمضان، ابشروا عباد الله فقد غفر لکم ما سلف من ذنوبکم فانظروا کیف تکونون فیما تستانفون (1)

اى مردم! این روز شما روزى است که نیکوکاران در آن پاداش مى گیرند و زیانکاران و تبهکاران در آن مایوس و نا امید مى گردند و این شباهتى زیاد به روز قیامتتان دارد، پس با خارج شدن از منازل و رهسپار جایگاه نماز عید شدن به یاد آورید خروجتان از قبرها و رفتنتان را به سوى پروردگار، و با ایستادن در جایگاه نماز به یاد آورید ایستادن در برابر پروردگارتان را و با بازگشت به سوى منازل خود، متذکر شوید بازگشتتان را به سوى منازلتان در بهشت برین، اى بندگان خدا، کمترین چیزى که به زنان و مردان روزه دار داده مى شود این است که فرشته اى در آخرین روز ماه رمضان به آنان ندا مى دهد و مى گوید:


نوشته شده توسط: مریم

روزه در بیماری های اعصاب وروان پنج شنبه 86/7/12 ساعت 12:51 صبح

روزه در بیماری های اعصاب و روان

درمان بیماری های روانی

بیماری‌های روانی

دکتر مصطفی نجفی، فوق تخصص روان پزشکی کودک و‌ ‌نوجوان، در مورد این که آیا بیماران اعصاب و روان هم می‌توانند روزه بگیرند، بسیار خوش‌بین است: «روزه‌داری در بیماران مبتلا به اختلالات روانی خفیف علاوه بر جنبه های‌ ‌مذهبی، به عنوان یک شیوه روان درمانی و تغییر رفتار‌ ‌محسوب شده و سلامت روانی آنها را تقویت می‌کند.»

با این حال، رعایت احتیاط از توصیه‌های موکد ایشان برای این بیماران است: «این بیماران باید علاوه بر تغذیه مناسب، برنامه‌‌ریزی خاصی برای مصرف داروهای خود در افطار و سحر نیز داشته‌ ‌باشند‌،‌ چرا که اگر در مرحله بهبود باشند، اما تغذیه‌ ‌مناسب نداشته باشند، از نظر مکانیسم‌های تطابق روانی ضعیف‌تر ‌عمل کرده و به خوبی نمی‌توانند با شرایط خاص این ماه و تغییرات به وجود آمده در برنامه روزانه‌شان، کنار بیایند. در نتیجه ممکن است با عود یا‌ ‌تشدید علائم بیماری مواجه شوند. به همین دلیل توصیه می‌‌‌شود این قبیل بیماران از روزه‌داری مستمر یک ماهه خودداری‌ ‌کنند‌.‌‌»

به گفته دکتر نجفی، روزه‌داری برای بیماران‌ ‌مبتلا به اختلالات روانی حاد، مضر است، بنابراین از لحاظ شرعی نیز‌ ‌منع دارد.

 

بیماری‌های مغز و اعصاب

در برخی بیماری‌ها، می‌توان با استفاده از داروهایی که اثر طولانی‌مدت‌تری دارند و نیز استفاده از 1 یا 2 دوز دارو، به جای مصرف 3 دوز منقسم، بیماری را کنترل کرد و در عین حال روزه هم داشت. برخی بیماری‌های مغز و اعصاب از این جمله‌اند.

اما دکتر کتایون علی‌خانی، متخصص مغز و اعصاب این گونه هشدار می‌دهد که در برخی از این بیماران، مانند افراد مبتلا به صرع، مصرف سر وقت و به موقع داروهای ضد تشنج در طول شبانه‌روز الزامی است و مصرف داروهای آهسته‌رهش پاسخگو نیست.

به همین علت روزه گرفتن برای این بیماران توصیه نمی‌شود؛ به خصوص اینکه تغییرات قند خون،‌ املاح و الکترولیت‌ها در بدن، بر آستانه تشنج بیمار تاثیرگذار است. به گفته متخصصان مغز و اعصاب، 99 درصد بیماران مبتلا به صرع به همین دلایل، قادر به روزه‌داری نیستند.

اما در بیماران مبتلا به ام-اس که مشکل خاصی ندارند، چون گرفتاری آنان عمدتا در سیستم اعصاب مرکزی است، هیچ منعی برای روزه‌داری وجود ندارد؛ با این حال، بهتر است قبل از روزه‌داری با پزشک معالج خود در این باره مشورت کنند.

گرسنگی طولانی مدت، ممکن است در برخی بیماران مبتلا به سردردهای میگرنی، سبب عود حملات آنها شود. بنابراین بیماران میگرنی با علایم شدید و یا میگرن‌های پیچیده با علایم مغز و اعصاب نمی‌توانند روزه‌ بگیرند. ولی بیماران تحت درمان، می‌توانند بدون نگرانی در ایام ماه مبارک رمضان روزه بگیرند.

دکتر فرنوش صفوی‌فر


نوشته شده توسط: مریم


ِْلیست کل یادداشت های این وبلاگ

اتوبوس شب ونگاه کلی.....
[عناوین آرشیوشده]

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
66891


:: بازدیدهای امروز ::
1


:: بازدیدهای دیروز ::
2



:: درباره من ::

رزسفید

مریم
تا شقایق هست زندگی باید کرد...

:: لینک به وبلاگ ::

رزسفید


:: آرشیو ::

ماه رمضان
مهر ماه 1386
پاییز 1386



::( دوستان من لینک) ::

اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار


:: لوگوی دوستان من ::











:: خبرنامه ::