رزسفید
- بسم رب الشهدا و الصدیقین. صحبت کردن در ارتباط با شخصیت شهدا برای خود من خیلی مشکل است که بتوانم با این زبان الکن، ویژگی، عظمت روحیه و ابهت معنوی آنها را مطرح کنم و این را باید قبول کنیم که هیچ واژهای نمیتواند ایثارگری، فداکاری، تقوا و ایمان اینها را بیان کند. ولی تا آن اندازه که خدا توفیق داده است با این شهدا زندگی کردهایم و در این دنیای فانی توانستهایم چند صباحی با این انسان های برگزیده خدا باهم باشیم. به شکرانه این نعمت و بنا به احساس مسئولیت که نسبت به ایشان دارم به چند نکته اشاره میکنم.
مهدی باکری یک سری خصوصیات اخلاقی و ویژگیهای بارزی داشتند که در ابعاد مختلف میتوان آنها را مطرح کرد از جمله از بُعد نظامی، اجتماعی، سیاسی، عبادی و اخلاقی، خصوصاً اخلاق در خانواده که من در این جا عمدتاً به این بُعد ایشان میپردازم.
از خصوصیات بارز شهید مهدی باکری، یکی وارستگی و سادهزیستی ایشان بود که زبانزد خاص و عام بود. در اوایل زندگی مشترکمان شهید رفتند جبهه و بعد از اینکه برگشتند، گفتند که برویم یک مقدار وسایل خانه تهیه کنیم. البته در اوایل ازدواجمان بعضی از لوازم ضروری را خانواده ما فراهم کرده بودند، ولی با این همه مهدی حتی به وسایل اولیه و ابتدایی زندگیمان ایراد و اشکال وارد میکردند و میگفتند که ما از این هم سادهتر میتوانیم زندگی کنیم. حتی روزی مادرشان به خانه ما تشریف آورده بودند و با حالت خیلی ناراحت گفتند که خدا بابایت را رحمت کند و جای او خالی است و اگر میآمد و شما را در این حال میدید که شما روی موکت زندگی میکنید قهراً نمیگذاشت این چنین زندگی کنید، چرا شما فقط این طور زندگی میکنید در حالی که هیچ پاسداری این چنین زندگی نمیکند. این یکی از ویژگیهای اخلاقی شهید باکری بود که اصلاً به دنیا وابسته نبود و هیچگونه وابستگی و دلبستگی به دنیا و تعلقات دنیوی نداشت و خیلی راحت توانسته بود از تعلقات دنیوی دل بکند و راهی را انتخاب کرده بود که راه پیغمبران عظیمالشأن اسلام (ص) و ائمه اطهار بود.
- ازدواج ما مصادف با شروع جنگ تحمیلی بود یعنی سال 1359 که جنگ در شهریور ماه تازه شروع شده بود. شهید باکری بلافاصله بعد از عقدمان، فردایش به جبهه تشریف بردند تا 3 ماه و بعد از 3 ماه که تشریف آوردند زندگی مشترکمان را شروع کردیم، مهدی مدت کوتاهی در جهاد سازندگی خدمت کرد بعد از آن فرمانده عملیات سپاه (شهید مهدی امینی) که شهید شد، وارد سپاه شد البته مدتی که در جهادسازندگی خدمت میکردند همیشه با سپاه هم در ارتباط بودند و در هرگونه عملیاتی که پیش میآمد یا نیاز میشد، شرکت میکردند. چند مدت در سپاه در پاکسازی مناطق کردستان از کومله و دموکرات، خدمات ارزندهای به آذربایجان غربی کردند. برگردیم به قضیه ازدواج. شهید باکری پیشنهاد کردند که من به اهواز میروم با من میآیی؟ بعد از موافقت با هم راهی اهواز شدیم. چند ماه قبل از شروع عملیات فتحالمبین به اهواز رفتیم و اولین عملیات که ما در اهواز بودیم عملیات فتحالمبین بود. از عملیات فتحالمبین تا عملیات بدر که آن عزیز شهید شد من در تمامی مناطقی که لشکر عاشورا عملیات داشت من از این شهر به آن شهر، اسلامآباد، اهواز، یا دزفول همواره همراه این شهید بودم.
- البته سرتاسر زندگی من با مهدی لحظه به لحظه خاطره است ولی خاطره مهمی که حالا در ذهن من خطور میکند آنرا بیان میکنم. ایشان در ارتباط با بیتالمال خیلی حساس بودند ما در زمانی که در اهواز بودیم مسئولیت اداره خانه به من محول شده بود. یک روز قرار بود بچههای لشکر به عنوان مهمان به خانه ما بیاید. من از آنجا که فرصت نکرده بودم نان تهیه کنم به مهدی گفتم که وقتی عصر میآیید، نان هم تهیه کنید. مهدی که هم طبق معمول عصرها دیر به خانه میآمدند -بنابه شرایط کاری- از آنجا که نانواییها بسته بودند نتوانسته بود نان تهیه کند. زنگ زدند که از لشکر نان بیاورند. البته از امکانات لشکر هیچ وقت استفاده نمیکردند ولی چون مجبور بودیم این کار را کردند. نان را که آوردند مهدی پنج، شش تا برداشت و آورد بالا با تأکید گفت که تو حق نداری از این نان استفاده کنی چون که اینها را مردم برای رزمندگان اسلام ارسال کردهاند و چون تو رزمنده نیستی پس حق خوردن از این نانها را نداری. من هم مجبور شدم از خرده نانهایی که قبلاً در سفر مانده بود استفاده کردم. البته این مراعات ایشان را میرساند نسبت به بیتالمال والا خدای ناکرده سوء برداشت نشود.
یکی از خصوصیات بارز ایشان این بود که ایشان مسئولیت سنگینی که در لشکر داشتند و به خانه خیلی کم سر میزدند، ولی با تمام اینها و علیرغم آن همه خستگی وقتی که وارد خانه میشدند با روحیه شاد و بشّاش و خیلی متواضعانه برخورد میکردند. شهید آیتالله محلاتی در خصوص ایشان فرموده بودند که مهدی مظهر غضب خدا است علیه دشمنان. واقعاً اینطور بود با وجود اینکه در مقابل دشمن با خشم و غضب برخورد میکردند ولی در خانه خیلی رئوف، مهربان، متواضع و فروتن بود و هیچگونه اظهار خستگی نمیکرد. با روحیه شاد وارد خانه میشد و با نشاط از خانه خارج میشد.
- باز یکی از خصوصیات بارز شهید باکری که خیلی برایم جالیم جالب بود، این بود که مسائل محیط کارش را زیاد در منزل مطرح نمیکرد و معتقد بود که اگر اینها مطرح شود ممکن است به انسان غرور دست بدهد و اخلاصی که انسان میتواند نسبت به کارهایی که کرده است داشته باشد ناگهان از بین برود. لذا به این علت مسائل جبهه و کارهایی را که به خودش مربوط بود مطرح نمیکرد. یک روز اتفاقاً خودم از ایشان پرسیدم این همه افراد جبهه میروند و میآیند و کلی درباره آن حرف میزنند، ولی شما اصلاً صحبت نمیکنید با این همه مسئولیت سنگینی که داری، چرا حرف نمیزنی؟ ایشان گفتند: من که آنجا کاری نمیکنم کارها را بسیجیها میکنند و آنقدر به این بسیجیها علاقه داشت که همواره از آنها به عنوان فرزند یاد میکردند و میگفتند اینها بچههای من هستند و هرکس که از بچههای لشکر شهید میشد عکساش را به خانه میآورد و به دیوار اتاقش نصب میکرد. اتاقش شده بود یک نمایشگاه عکس. وقتی که من مثلاً از بیرون میآمدم خانه. میدیدم که به این عکس شهدا خیره شده است و زیر لبش اشعاری را زمزمه میکند و چشمهایش پر از اشک شده است میخواست گریه کند ولی من که وارد اتاق میشدم صحنه عوض میشد. در مورد خودش و در مورد شهادت خودش صحبت نمیکرد چرا که معتقد بود که بادمجان بم آفت ندارد. ولی من یقیناً میدانستم مهدی که یکی از افراد برگزیده خدا بود، حتماً در آینده نزدیک به مقام و درجه رفیع شهادت خواهد رسید.
وقتی که زندگی تمامی شهدا را مورد دقت قرار میدهیم میبینیم که اینها از زمان کودکی اقدام به خودسازی کرده بودند و خودشان را پرورش داده بودند و از افراد برگزیده خدا بودند البته به این معنی نیست که این افراد غیر قابل تصور ما باشند و یا ما نتوانیم مثل این افراد باشیم. این افراد بنا به فرموده خداوند متعال که: «الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا» وقتی به این یقین رسیدند که غیر از خدا هیچکس را ندارند و یک مسیری را انتخاب کردند که خدا و پیغمبر انتخاب کردهاند. یک قدم به عقب برنگشتند و در آن مسیر با تمام وجود راه افتادند و وجودشان را در طبق اخلاص گذاشتند. شهید باکری هم از این لحاظ مستثنا نبودند.
- قطعاً نقش شهدا را در دفاع مقدس هیچکس نمیتواند انکار کند و ما همگی مدیون خون شهدا هستیم اگر این شهدا نبودند هیچوقت این انقلاب و این جامعه به این مرحله نمیرسید و تنها راه سعادت و نجات که به قول شهید باکری که در وصیتنامهشان فرمودهاند راه سعادت، همان راه اسلام است و انشاءالله خدا توفیق عبادت و اطاعت و ترک معصیت و ادامه راه شهدا را به همه ما عنایت فرماید.
لینک:
نوشته شده توسط: مریم
اگر می خواهیم رشد روزافزون شیوع چاقی و دیابت نوع 2 را کاهش دهیم یا متوقف کنیم، باید عموم مردم، اطلاعات کافی درباره عادات صحیح غذایی کسب کنند.
با توجه به این که عدم رعایت توصیههای غذایی باعث پیشرفت دیابت می شود، تا کنون توصیههای غذایی شامل فهرستی از نبایدها در شبانه روز بوده است که ضمن آن، افراد باید پی در پی کربوهیدرات و کالری مصرفی را محاسبه کنند. البته رعایت چنین فهرستی برای بسیاری از افراد مشکل است. به همین دلیل، معمولاً این رژیمها به مدت چند هفته رعایت شده و سپس کنار گذاشته می شوند.
متخصصان تغذیه، گزارشی از یک سیستم آموزشی جدید ارائه کردهاند که افراد را در انتخابهای غذایی خود، آگاه و هدایت می کند.
هرمهای قدیمی تغذیه برای توضیح فواید سلامت گروههای غذایی مختلف کاربرد دارند، ولی مشخص کننده اثر روشهای طبخ غذا و فرآوری غذاها نیستند؛ برای مثال، گروه نان و غلات قسمت اساسی هرم قدیمی تغذیه صحیح است، ولی در این هرم هیچ بررسی راجع به شیوههای استفاده از مواد این گروه غذایی یا گروههای دیگر نمی شود.
سیستم نشانگر بر پایه چراغ راهنما، میزان تفاوتهای غذاها را بیان می کند و ما را در انتخاب غذای صحیحتر کمک می نماید. انتخابهای صحیح غذایی در منطقه سبز، انتخابهای نادرست در منطقه قرمز، و غذاهایی که لازم است با احتیاط مصرف شوند، در منطقه زرد قرار داده شده اند.
بیشترین تمرکز این سیستم آموزشی روی میزان فیبر، نمایه گلیسمی، مقدار و نوع چربی موجود در غذاهاست. همچنین این سیستم آموزشی، اثر تهیه و فرآوری غذاها را با ارائه اطلاعات در مورد شیوههای متنوع پختن، مشخص می کند.
این مفهوم کلی در ابتدا بر اساس غذاهای هندی طراحی شده بود، ولی به راحتی قابل تعمیم به سایر دستورات غذایی نیز می باشد. ما معتقدیم که این سیستم آموزشی به راحتی در زندگی روزمره اثری کاربردی دارد.
از سال 1999 میلادی این سیستم به طور گسترده در هندوستان به کار برده شد و تأثیر محسوسی در افزایش آگاهی عموم مردم، به ویژه دیابتیها داشت و خیلی خوب است که متخصصان، با توجه به این اصول، درمورد غذاهای محلی مردم خود، مطالعه کنند.
استفاده از سیستم نشانگر مثل یک چهارچوب، انتخابهای درست و نادرست غذایی را مشخص می کند. این اتفاق امروزه باعث جذب بیش از 300000 شرکت کننده در امر آموزش تغذیه شده است.
این مفهوم نشانگر، حتی برای آموزش افراد دخیل در حفظ سلامتی ما، مثل سرآشپزها هم کاربرد دارد، به ویژه اگر این دورهها در هتلها برگزار شود. بیشتر سرآشپزها بعد از اولین مشاهده، به درستی در سرو بعدی از این چراغ راهنما استفاده می کنند. ایشان به راحتی این سیستم را درک کرده و به کار می برند.
طبق بررسی انجام شده 75 تا 80 درصد افراد، طی مدت 5 دقیقه آموزش و معرفی سیستم نشانگر، پرچمهای رنگی را به درستی در جای خود قرار دادند.
برای درک بهتر مفهوم چراغ راهنمای غذایی، گروههای غذایی طبقهبندی شده در این سیستم را بیان می کنیم:
نانی که از آرد گندم سبوسدار تهیه می شود در قسمت سبز، نانی که از آرد سفید تهیه می شود در قسمت زرد و به همین ترتیب، نانهایی مثل بیسکویتها و کیکها و ... که در تهیه آنها چربیهای اشباع مثل کره یا روغن به کار رفته، در قسمت قرمز قرار دارند.
در مورد برنج و بقیه غلات نیز به همین ترتیب عمل می شود:
برنج قهوهای و دودی در قسمت سبز، برنج سفید در قسمت زرد و برنج سرخ شده در قسمت قرمز قرار می گیرد.
گروه غذایی قسمت سبز (انتخاب صحیح) |
قسمت زرد (انتخاب با احتیاط) |
قسمت قرمز (انتخاب نادرست)
|
غلات و نان سبوسدار | نان تهیه شده از آرد سفید | نانهای حاوی چربیهای اشباع، کره یا روغن، مثل انواع بیسکویت، کیک و ... |
حبوبات بخارپز | حبوبات سرخ شده در مقدار کمی روغن | حبوبات سرخ شده در کره |
انواع حبوبات مثل نخود و لوبیای بخارپز یا سرخ شده در مقدار کمی روغن، در قسمت سبز و زرد و آنهایی که در کره سرخ شده باشند، در قسمت قرمز هستند.
گروه غذایی قسمت سبز (انتخاب صحیح) |
قسمت زرد (انتخاب با احتیاط) |
قسمت قرمز (انتخاب نادرست)
|
اکثر سبزیها (مثل کدوی آب پز یا بخارپز) | سبزیهایی که خیلی کم سرخ شده باشند | سبزیهایی که زیاد سرخ شده باشند یا در آنها انواع سس به کار رفته باشد (مثل کدوی سرخ شده) |
اکثر سبزیجات در قسمت سبز هستند، اما اگر شیوه پخت آنها سرخ کردن زیاد یا استفاده از انواع سس باشد، در قسمت قرمز قرار می گیرند. برای مثال کدوی پخته در قسمت سبز است، ولی وقتی سرخ شود، در قسمت قرمز قرار می گیرد.
گروه غذایی قسمت سبز (انتخاب صحیح) |
قسمت زرد (انتخاب با احتیاط) |
قسمت قرمز (انتخاب نادرست)
|
اکثر میوهها | آب میوههای غیر قندی (چون فاقد فیبر هستند) | آب میوههای مصنوعی |
گروه غذایی قسمت سبز (انتخاب صحیح) |
قسمت زرد (انتخاب با احتیاط) |
قسمت قرمز (انتخاب نادرست)
|
گوشت مرغ و ماهی کبابی، بریان و بخارپز، سفیده تخممرغ | گوشتهای قرمز، سوسیس، همبرگر و زرده تخممرغ |
مرغ و ماهی کبابی، بریان و بخارپز و همچنین سفیده تخممرغ، در قسمت سبز، ولی مرغ سوخاری، ماهی سرخ شده و گوشتهای قرمز ، سوسیس ، همبرگر و زرده تخممرغ در قسمت قرمز قرار می گیرند، زیرا حاوی چربی اشباع هستند.
گروه غذایی قسمت سبز (انتخاب صحیح) |
قسمت زرد (انتخاب با احتیاط) |
قسمت قرمز (انتخاب نادرست)
|
شیر و لبنیات کمچرب و تمامی فرآوردههای حاصل از آن | شیر پرچرب |
گروه غذایی قسمت سبز (انتخاب صحیح) |
قسمت زرد (انتخاب با احتیاط) |
قسمت قرمز (انتخاب نادرست)
|
روغن زیتون، روغن دانههای گیاهی مثل روغن ذرت و روغن کنجد | چربیها | کره و روغنهای هیدروژنه مثل مارگارین و روغن نباتی جامد |
چربیها باید در مقادیر محدود مصرف شوند. کره و روغنهای هیدروژنه مثل مارگارین در قسمت قرمز قرار دارند. روغن زیتون، روغن دانههای گیاهی مثل روغن ذرت و روغن کنجد، انتخابهای سالمتری هستند که در قسمت سبز قرار می گیرند.
این سیستم نشانگر یا به عبارتی، چراغ راهنما، یک سیستم کاربردی راحت و مطمئن برای همه اقشار جامعه است و در همه جوامع قابل اجرا و درک می باشد. علاوه بر این، به راحتی سطوح مثبت و منفی غذاها را مشخص می کند و برای کاربران، امکان انتخاب آگاهانه و صحیح غذای خود را فراهم می سازد.
Kavita kapur and Anil kapur
مترجم: مهندس مریم رجب
نوشته شده توسط: مریم
سرپرست هیأت باستان شناسی جیرفت با بیان اینکه تاکنون در تاریخ کشور هیچ تمدن باستانی توسط باستان شناسان ایرانی کشف نشده است، تصریح کرد: کشف قدیمی ترین خط دنیا در جیرفت و کشف تمدن جیرفت و حوزه هلیل رود توسط هیات باستان شناسی ایرانی باعث افتخار است.
یوسف مجیدزاده با بیان اینکه ششمین فصل کاوش های باستان شناسی جیرفت از 15 آبان ماه جاری آغاز خواهد شد، گفت: برنامه ما در این فصل ضمن پیگیری برنامه های باستان شناسی فصل های قبلی، تمرکز بر عبادتگاه، محل کشف مجسمه سنگی و محل کشف لوح نوشته هاست.
وی ادامه داد: کشف معماری محل عبادتگاه تمدن جیرفت در نزدیکی تپه تاریخی کنار صندل، کشف مجسمه مرد سنگی که احتمال دارد یکی از خدایان این تمدنت باشد و کشف لوح نوشته هایی که ثابت می کند تمدن جیرفت یکی از مخترعین خط در دنیا بوده است، همگی از ضرورت های تمرکز گروه باستان شناسی ما بر این 3 نقطه است.
مجیدزاده با اشاره به نوشته های روی سه لوح باستانی کشف شده گفت: تا قبل از کشف این الواح فقط دو خط باستانی میخی و هیروگلیف به عنوان خط های دوران باستان شناخته می شد، اما خط های کشف شده که به صورت اشکال هندسی هستند، هیچ گونه معادلی برایشان وجود ندارد و تاکنون نیز هیچ یک از کارشناسان دنیا موفق به خوانده آنها نشده اند.
وی تصریح کرد: کشف این الواح تمام تاریخ منطقه و دنیا را به هم ریخته است زیرا تا قبل از این، فرض، بر این بود که در منطقه جنوب شرق ایران در دوران باستان سواد وجود نداشته است اما این کشفیات خلاف این ادعا را اثبات کرده است.
سرپرست هیأت باستان شناسی جیرفت همچنین گفت: بدون شک این الواح متعلق به جیرفت نیست بلکه متعلق به یک پادشاهی بزرگ است که نزدیک به 400 کیلومتر وسعت داشته و ما احساس می کنیم جیرفت پایتخت این پادشاهی بوده است. مجیدزاده همچنین از برگزاری یک سمینار بزرگ بین المللی با حضور صاحب نظرانی از کشورهای مختلف دنیا راجع به تمدن جیرفت خبر داد و گفت: این کنفرانس آذرماه در تهران برگزار خواهد شد.
وی در ادامه تأکید کرد: این افتخار ما ایرانی هاست که قدیمی ترین خط دنیا را پیدا کرده ایم و در حال حاضر نیز هیچ کس در دنیا در تمدن بودن جیرفت شک ندارد اما به هر حال به هم ریختن دیدگاه های قدیمی باستان شناسی در مورد تمدن های دنیا و اینکه یک گروه ایرانی تمام این کارها را انجام می دهد برای دنیا سخت است.
سرپرست هیأت باستان شناسی جیرفت همچنین گفت: ما قصد داریم با همکاری سازمان میراث فرهنگی در محل تپه باستانی کنار صندل یک موزه روباز و مکانی برای حضور گردشگران ایجاد کنیم.
پروفسور یوسف مجیدزاده یکی از معدود باستان شناسان مشهور دنیاست که نطریات وی در زمینه باستان شناسشی، مبنای بسیاری از فعالیت های باستان شناسی در دنیاست.
منبع :
همشهری
مطالب مربوط به استان:
نوشته شده توسط: مریم
انعام خداوندی
کریما به رزق تو پرورده ایم
به انعام و لطف تو خو کرده ایم
گدا چون کرم بیند و لطف و ناز
نگردد زدنبال بخشنده باز
چو ما را به دنیا تو کردى عزیز
به عقبى همین چشم داریم نیز
خدایا به عزّت که خوارم مکن
به ذُلّ گنه شرمسارم مکن
به لطفم بخوان و مران از درم
ندارد بجز آستانت سرم
تو دانى که مسکین و بیچاره ایم
فرومانده نفس امّاره ایم
به مردان راهت که راهى بده
وزین دشمنانم پناهى بده
خدایا به ذات خداوندیت
به اوصاف بى مثل و مانندیت
به لبّیک حجّاج بیت الحرام
به مدفون یثرب علیه السلام
به طاعات پیران آراسته
به صدق جوانان نوخاسته
که چشمم ز روى سعادت مبند
زبانم به وقت شهادت مبند
سعدی شیرازی
منبع : امور حج و زیارت سازمان صدا و سیما
نوشته شده توسط: مریم
کلمه «حج» و عناوین «مناسک حج» خود گویاى محتواى والاى این فریضه الهى پر راز و رمز و آکنده از اشاره و کنایه است.
حج این لفظ کوتاه و خوش آهنگ که به معناى آهنگ و عزم و تصمیم است، معنایى به بلنداى تاریخ معنوى بشر دارد. تاریخ معنوى که نظام بخش زندگى اجتماعى، سیاسى جامعه انسانى، بر محور حق و عدل است.
حج که در یک نگرش کلى از عناصر سکون و تأمل و تدبر و تفکر و حرکت و تلاش و پیکار ترکیب یافته، داراى اشاراتى جامع و فراگیر به سنن جارى پروردگار در تکوین و تشریع است.
زبان حج، زبان «سمبولیک» است و اعمال آن، به تعبیرى خودمانىتر به «پانتومیم» پرمحتوایى مىماند که مىتواند حکایتگر و تجسمبخش تاریخ انبیاء و نشأت دنیا و نشأت آخرت باشد.
حج، این فریضه رمزوار و اشارت شعار، از زوایاى گوناگون و با دیدهاى متفاوت از سوى نویسندگان، بحّاثان و تحلیلگران از لحاظ «فردى و اجتماعى»، «عبادى و سیاسى»، «اجتماعى و نظامى» و «بینالمللى و جهانى» مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است که پارهاى نسبتاً جامع و پارهاى تکبعدى و با دیدى یک جامعه است.
نوشته شده توسط: مریم
1. بدون دعوت به جایى نروید. (احزاب/53: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَن یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلَى طَعَامٍ غَیْرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ وَلَکِنْ إِذَا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ إِنَّ ذَلِکُمْ کَانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیِی مِنکُمْ وَاللَّهُ لَا یَسْتَحْیِی مِنَ الْحَقِّ وَ إِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ ذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَ مَا کَانَ لَکُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن تَنکِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِکُمْ کَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِیمًا)(1)
2. با اجازه و اذن وارد شوید.(2)
3. قبل از وقت به میهمانى نروید و به انتظار غذا ننشینید.(3)
4. هرگاه غذا تناول کردید، فورا پراکنده شوید و به بحث و صحبت نشینید. (4)
5. اگر کسى در منزل نبود وارد نشوید. (نور/ 28: فَإِن لَّمْ تَجِدُوا فِیهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى یُؤْذَنَ لَکُمْ وَإِن قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکَى لَکُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ)(5)
6. اگر صاحبخانه عذر آورد و گفت معذور هستم، عذر او را بپذیرید.(6)
7. به اهل منزل سلام کنید. (نور/27: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتًا غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ)(7)
8. به یکدیگر جا داده و احترام بگذارید. (مجادله/11: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قِیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ وَإِذَا قِیلَ انشُزُوا فَانشُزُوا یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ)(8)
9. به مقدار متعارف غذا بخورید و اسراف نکنید. (اعراف/31: یَا بَنِی آدَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ و کُلُواْ وَ اشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ)(9)
10. [در میهمانى] نجوى نکرده و گناه و معصیت نکنید. (مجادله/9: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا تَنَاجَیْتُمْ فَلَا تَتَنَاجَوْا بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِیَتِ الرَّسُولِ وَتَنَاجَوْا بِالْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ)(10)
11. در موارد ذیل مىتوان بدون اجازه خاصی از صاحبخانه غذا تناول کرد:
پدران، مادران، برادران، خواهران، عموها، عمهها، دایىها، خالهها و دوستان یا خانهاى که کلیدش دستشماست. (نور/61: لَیْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَ لَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لَا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ وَ لَا عَلَى أَنفُسِکُمْ أَن تَأْکُلُوا مِن بُیُوتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ آبَائِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أُمَّهَاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ إِخْوَانِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخَوَاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَعْمَامِکُمْ أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخْوَالِکُمْ أَوْ بُیُوتِ خَالَاتِکُمْ أَوْ مَا مَلَکْتُم مَّفَاتِحَهُ أَوْ صَدِیقِکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَن تَأْکُلُوا جَمِیعًا أَوْ أَشْتَاتًا فَإِذَا دَخَلْتُم بُیُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنفُسِکُمْ تَحِیَّةً مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُبَارَکَةً طَیِّبَةً کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون)(11)
ادامه دارد...
1- ترجمه: « اى کسانى که ایمان آوردهاید! در خانههاى پیامبر داخل نشوید مگر به شما براى صرف غذا اجازه داده شود، در حالى که [قبل از موعد نیایید و] در انتظار وقت غذا ننشینید؛ امّا هنگامى که دعوت شدید داخل شوید؛ و وقتى غذا خوردید پراکنده شوید، و [بعد از صرف غذا] به بحث و صحبت ننشینید؛ این عمل، پیامبر را ناراحت مىنماید، ولى از شما شرم مىکند [و چیزى نمىگوید]؛ امّا خداوند از [بیان] حق شرم ندارد! و هنگامى که چیزى از وسایل زندگى را [به عنوان عاریت] از آنان [= همسران پیامبر] مىخواهید از پشت پرده بخواهید؛ این کار براى پاکى دلهاى شما و آنها بهتر است! و شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآورید که این کار نزد خدا بزرگ است! »
2- همان
3- همان
4- همان
5- و اگر کسى را در آن نیافتید، وارد نشوید تا به شما اجازه داده شود؛ و اگر گفته شد: (بازگردید!) بازگردید؛ این براى شما پاکیزهتر است؛ و خداوند به آنچه انجام مىدهید آگاه است!
6- همان
7- ترجمه: « اى کسانى که ایمان آوردهاید! در خانههایى غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید؛ این براى شما بهتر است؛ شاید متذکّر شوید! »
8- ترجمه: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامى که به شما گفته شود: (مجلس را وسعت بخشید [و به تازهواردها جا دهید])، وسعت بخشید، خداوند [بهشت را] براى شما وسعت مىبخشد؛ و هنگامى که گفته شود: (برخیزید)، برخیزید؛ اگر چنین کنید، خداوند کسانى را که ایمان آوردهاند و کسانى را که علم به آنان داده شده درجات عظیمى مىبخشد؛ و خداوند به آنچه انجام مىدهید آگاه است! »
9- ترجمه: « اى فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید! و [از نعمتهاى الهى] بخورید و بیاشامید، ولى اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمىدارد! »
10- ترجمه: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامى که نجوا مىکنید، و به گناه و تعدّى و نافرمانى رسول [خدا] نجوا نکنید، و به کار نیک و تقوا نجوا کنید، و از خدایى که همگى نزد او جمع مىشوید بپرهیزید! »
11- ترجمه: « بر نابینا و افراد لنگ و بیمار گناهى نیست [که با شما هم غذا شوند]، و بر شما نیز گناهى نیست که از خانههاى خودتان [=خانههاى فرزندان یا همسرانتان که خانه خود شما محسوب مىشود بدون اجازه خاصّى] غذا بخورید؛ و همچنین خانههاى پدرانتان، یا خانههاى مادرانتان، یا خانههاى برادرانتان، یا خانههاى خواهرانتان، یا خانههاى عموهایتان، یا خانههاى عمّههایتان، یا خانههاى داییهایتان، یا خانههاى خالههایتان، یا خانهاى که کلیدش در اختیار شماست، یا خانههاى دوستانتان، بر شما گناهى نیست که بطور دستهجمعى یا جداگانه غذا بخورید؛ و هنگامى که داخل خانهاى شدید، بر خویشتن سلام کنید، سلام و تحیّتى از سوى خداوند، سلامى پربرکت و پاکیزه! این گونه خداوند آیات را براى شما روشن مىکند، باشد که بیندیشید! »
منبع:
مجله دیدار آشنا، شماره 17، با تصرف
نوشته شده توسط: مریم
1- مرحوم قطب الدّین راوندى روایت کرده است:
روزى از امام جعفر صادق علیه السلام سؤال کردند: روزگار خود را چگونه سپرى مىفرمائى؟
حضرت در جواب فرمود: عمر خویش را بر چهار پایه و رکن اساسى سپرى مىنمایم:
مىدانم آنچه که روزى براى من مقدّر شده است، به من خواهد رسید و نصیب دیگرى نمىگردد.
مىدانم داراى وظائف و مسئولیّتهائى هستم، که غیر از خودم کسى توان انجام آنها را ندارد.
مىدانم مرا مرگ در مىیابد و ناگهان بدون خبر قبلى مرا مىرباید؛ پس باید هر لحظه آماده مرگ باشم.
و مىدانم خداى متعال بر تمام امور و حالات من آگاه و شاهد است و باید مواظب اعمال و حرکات خود باشم .(1)
2- در روایات متعدّدى وارد شده است:
هرگاه که امام جعفر صادق علیه السلام در باغستان و مزرعه، بیل در دست داشته و مشغول کشاورزى و کارگرى مىبود؛ و اصحاب و دوستان، حضرت را با آن حالت مشاهده مى کردند، عرضه مىداشتند: یابن رسول الله! چرا در این موقعیت خود را به زحمت انداختهاید؟!
اجازه فرمائید تا ما کمک کنیم و شما استراحت نمائید؟
حضرت در جواب مىفرمود: مرا به حال خود وا گذارید، من علاقهمندم که خداوند مرا در حالتى مشاهده نماید که با دست خود زحمت مىکشم و کار مىکنم و جسم خود را براى به دست آوردن روزى حلال به زحمت و مشقّت انداختهام.(2)
3- بعضى از بزرگان همانند مرحوم إربلى حکایت کردهاند:
روزى مگسى بر صورت منصور دوانیقى نشست و منصور با دست خود آن را دور ساخت، مگس بار دیگر برگشت و بر همان جاى اول نشست و باز منصور آن را دور کرد.
و این کار چند مرتبه تکرار شد تا آن که منصور به خشم آمد، در همان حال، امام جعفر صادق علیهالسلام وارد شد.
منصور گفت: یابن رسول الله! خداوند متعال براى چه مگس را آفریده است؟
حضرت در پاسخ فرمود: براى آن که به وسیله آن، جبّاران را ذلیل و متواضع گرداند.(3)
4- مرحوم نراقى در کتاب ارزشمند خود آورده است:
شخصى نزد امام جعفر صادق علیه السلام حضور یافت؛ و عرضه داشت: یابن رسول الله! پدرم پیر و ضعیف گشته است به طورى که همانند بچه کوچک باید در خدمت او باشم؛ و نیز او را براى قضاء حاجت بغل مىکنم .
حضرت فرمود: چنانچه توان داشته باشى باید این کار را ادامه دهى؛ و نیز باید با کمال ملاطفت و مهربانى برایش لقمه بگیرى و در دهانش بگذارى .
انجام این امور فرداى قیامت، راه ورود به بهشت را برایت آسان مىگرداند.
(4)
5- صفوان جمّال حکایت میکند:
روزى در خدمت آن حضرت بودم، که فرمود: اى صفوان! آیا تعداد سفیران و پیامبرانى را که خداوند متعال براى هدایت بندگان؛ مبعوث گردانیده است، مىدانى؟
عرض کردم: خیر، نمىدانم .
امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند یک صد و بیست و چهار هزار پیغمبر برانگیخت و به همان تعداد نیز وصىّ و جانشین منصوب و معرفى کرده، که تمامى آنها اهل صدق حدیث و اداى امانت و زاهد در امور دنیا بودهاند.
سپس حضرت در ادامه فرمایش خود افزود: خداوند متعال پیغمبرى بهتر و با فضیلتتر از حضرت محمد مصطفى صلى الله علیه و آله نفرستاد.
و نیز جانشینى بهتر و با فضیلتتر از جانشین آن بزرگوار یعنى؛ حضرت امیرالمؤمنین امام على بن ابى طالب علیه السلام معرفى نکرده است .(5)
پینوشتها:
1- مستدرک الوسائل، ج 12، ص 172، ح 15.
2- کافى، ج 5، ص 76/ بحارالانوار، ج 47، ص 57/ وافى، ج 17، ص 30 و 36.
3- کشف الغمّة، ج 2، ص 373.
4- جامع السّعادات، ج 2، ص 265.
5- بحارالانوار، ج 16، ص 352، به نقل از اختصاص شیخ مفید.
منبع:
کتاب چهل داستان و چهل حدیث از امام جعفر صادق علیه السلام؛ عبدالله صالحى
نوشته شده توسط: مریم
13 آبان در کشور ما محمل پیدایش حوادث مختلفی بوده است که در شکل دهی تاریخ کشور و انقلاب اسلامی نقشی بزرگ و سرنوشت ساز داشتهاند: 13 آبان 42 تبعید حضرت امام خمینی (ره) در پی قیام مردمی 15 خرداد و اعلام مخالفت ایشان با قانون استعماری - آمریکایی کاپیتالاسیون، 13 آبان 57 شهادت جمع زیادی از دانشآموزان و دانشجویان در مقابل دانشگاه تهران در زمان اوجگیری انقلاب و بالاخره 13 آبان 58 تسخیر لانه جاسوسی ایالات متحده توسط دانشجویان پیرو خط امام.
در این میان، واقعه اخیر با توجه به ابعاد و پیامدها و همچنین گستره ملی - بین المللی آن از اهمیت و جایگاه ویژهای در تاریخ انقلاب اسلامی برخوردار شده است به طوری که با گذشت بیش از ربع قرن از آفرینش آن، پیامدها و آثارش همچنان در صحنه سیاست داخلی و خارجی کشور، اثرگذار و بحثانگیز است.
این اقدام متهورانه یکی از منحصر به فردترین حرکتها در تاریخ انقلابهای اصیل و مردمی جهان بود.پیروزی انقلاب اسلامی جدای از تاثیراتی که در زمینه اندیشه سیاسی و پارادایم حاکم بر مقولات دولت ملت و ساختار حکومت داشت، تاثیرات عمیقی نیز بر استراتژیهای امنیتی منطقه و توازن قدرت بین غرب و شرق داشت به طوری که کشور ایران را که به عنوان خط مقدم جبهه غرب در مقابله با نفوذ کمونیسم از جایگاه ویژهای نزد دولت مردان ایالات متحده برخوردار بود به یکباره تبدیل به یک هژمون منطقهای با شعار وحدت جهان اسلام و درهم نوردیدن مرزهای جغرافیایی کشورهای مسلمان کرد، که برای هر دو ابرقدرت شرق و غرب خطرناک جلوه میکرد.
انقلاب اسلامی استراتژی «دو ستونی» آمریکا در منطقه را که از مدتها پیش بر پایههای قدرت اقتصادی عربستان سعودی و قدرت نظامی ایران برای حفظ منافع منطقهای آمریکا و مقابله با نفوذ شوروی بنا شده بود با چالش جدی مواجه کرد به طوری که «سایروس ونس» وزیر امور خارجه دولت کارتر در این باره میگوید: «رفتن ایران از صف کشورهای متحد آمریکا و افتادن این کشور به دست رژیمی که دوست ما نیست، ضربهای اساسی به منافع سیاسی - امنیتی ما در آسیای جنوب غربی و خاورمیانه به شمار میرود.»
آمریکا که تمام تلاش خود را در حمایت از رژیم شاه و جلوگیری از پیروزی انقلاب به کار بسته بود، با پیروزی انقلاب اسلامی سفارت خود را به عنوان پایگاهی برای طراحی و اجرای توطئه علیه انقلاب تبدیل نمود، تا بتواند آن بخش از اقداماتش را که میتوانست در پوشش دیپلماتیک برای شکست یا به انحراف کشاندن نظام نو پای اسلامی انجام دهد، با مرکزیت سفارت به اجرا درآورد.
پس از پیروزی انقلاب در بهمن ماه 1357 و اخراج مستشاران نظامی و غیر نظامی آمریکا که در واقع نقش آنتنهای اطلاعاتی را برای سازمان سیا بازی میکردند، ایالات متحده فعالیتهای جاسوسیش را که از درون سفارت رهبری و هدایت میشدند به شدت افزایش داد تا خلاء ناشی از خروج مستشاران را جبران کند.
افسران سازمان سیا (CIA) با استفاده از شرایط نابسامان بعد از انقلاب و درهم ریختگی و نامشخص بودن حوزه مسئولیتها که نتیجه طبیعی هر انقلابی است، سعی کردند تا با نفوذ در مناطق کلیدی و حساس انقلاب اسلامی از تعمیق و گسترش هر چه بیشتر آن جلوگیری نمایند. لانه جاسوسی آمریکا با ایجاد شبکههای جاسوسی و اطلاعاتی در پی آن بود تا با بحران آفرینی، تضعیف نیروهای اصیل انقلاب و جایگاه و شخصیت حضرت امام و همچنین ایجاد گسست و شکاف میان رهبری و نسل جوان، فعالترین و انقلابیترین نیروی اجتماع را از رهبری دور کند تا بتواند با تاثیر بر آنها و نفوذ در ارتش، حرکت انقلابی مردم ایران را آسیبپذیر نماید. از طرفی سفارت آمریکا مسئول انحراف افکار عمومی از خطرات شیطان بزرگ در ایران نیز بود. به همین دلایل مسئولین سفارت آمریکا در پی آن بودند تا با برقراری ارتباط با مسئولین دولت موقت راه رسیدن به اهدافشان را تسهیل کنند.
با پیروزی انقلاب، حضرت امام خمینی، مهندس بازرگان را بدون در نظر گرفتن علایق حزبی و گروهی به عنوان نخست وزیر دولت موقت منصوب کردند. بازرگان در اقدامی تأمل برانگیز اکثر اعضای دولت موقت را از جناح لیبرال انتخاب کرد و درهای دولت موقت را تقریباً بر روی دیگر نیروهای انقلاب بست. لیبرالها تضاد اصلی و عامل مهم مبارزه و انقلاب را استبداد داخلی و نه استعمار خارجی میدانستند و علاوه بر آن اعتقاد به تغییر بنیادین در ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور نداشتند و تنها اکتفا به برخی اصلاحات سطحی را کافی میدانستند. بر همین اساس دولت موقت تنها به تعویض مهرههای کلیدی و بالای رژیم اکتفا نمود و از تغییرات بنیادین و خصوصاً از تجدید نظر در رابطه امپریالیستی و نابرابر ایران با آمریکا، پرهیز و اجتناب میکرد.
به این موضوع در کتاب خاطرات کارتر اشاراتی شده است: «مهدی بازرگان... و اعضای کابینهاش که بیشتر آنها تحصیل کرده غرب بودند با ما همکاری داشتند. آنها از سفارت ما حفاظت میکردند و از ژنرال فیلیپ گاست... مراقبت به عمل میآوردند تا بدون خطر رفت و آمد کند و برای ما پیامهای دوستانه میفرستادند. بازرگان به طور علنی اعلام کرد که مایل است با آمریکا روابط حسنهای داشته باشد، اما افراطیون طرفدار آیت الله خمینی برای او به صورت مشکلی درآمده بودند.» (امیررضا ستوده و حمید کاویانی، بحران 444 روزه تهران، ص 20)
«اسناد لانه جاسوسی نیز نشان میدهد که ایالات متحده چگونه برای خارج کردن امام از صحنه سیاسی کشور در صدد جذب افراد موثر و مهم دولت موقت از جمله بنی صدر و امیر انتظام برآمده بود و مثلا در مورد جذب بنی صدر، در ظاهر به عنوان مشاور اقتصادی یک شرکت آمریکایی با حقوق ماهانه 1000 دلار دعوت به همکاری میشد، اما در واقع رابط سازمان سیا تلاش میکرد تا وی را به استخدام این سازمان درآورد.» (دکتر بهرام نوازنی، الگوهای رفتاری ایالات متحده آمریکا در رویارویی با جمهوری اسلامی ایران (1357 - 1380) مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 98)
دولت آمریکا در پی آن بود تا با ایجاد ائتلافی از لیبرالهای سیاسی، چهرههای دینی میانهرو، سکولارها، ملی گرایان و سران ارتشی متمایل به غرب تحت لوای دولت موقت موجبات حذف تدریجی نیروهای وفادار به امام را از صحنه سیاسی کشور ایجاد نماید.
به همین دلیل وزارت خارجه آمریکا ماموریت اصلی سفارت خود در ایران را تلاش برای هماهنگی فعالیتهای نیروهای لیبرال و میانه روهای مذهبی و پیوند دادن آنها با عناصر ملی گرا و سلطنت طلبان و طرفداران رژیم سابق بر علیه انقلابیون مذهبی قرار داده بود.
«اقدامات آمریکا بر علیه جمهوری اسلامی ایران فقط به اقدامات سفارت این کشور در تهران محدود نشد. در پی اعدامهای انقلابی سران رژیم گذشته در روزهای اولیه پیروزی انقلاب، 2 تن از اعضای سنای آمریکا به نامهای جاکوب جاوتیس و هنری جکسون که از طرفداران پروپاقرص رژیم پهلوی بودند در 27 اردیبهشت 58 (17 مه 79) قطع نامهای را از تصویب سنا گذراندند که ایران را به خاطر این اعدامهای انقلابی با لحن شدیدی محکوم میکرد.» (پیشین ص103)
بعد از تصویب قطعنامه ضد ایرانی در سنای آمریکا، روابط دو کشور وارد مرحله تازهای شد. با این که، قطعنامه هیچگونه ضمانت اجرایی نداشت ولی ایران آن را نشانه موضع خصمانه ایالات متحده و کاری در جهت انزوای ایران دانست.
به عقیده کارل کلمنت، که از کارشناسان با سابقه وزارت خارجه آمریکاست، ایالات متحده اشتباهی استراتژیک را در مورد ایران انجام داده است و آن دل بستن به دولت موقت و عدم مذاکره و دیدار مستقیم با حضرت امام بود کاری که رقبای ایالات متحده یعنی فرانسه و شوروی در آغازین روزهای پیروزی انقلاب انجام داده بودند.
بعد از تصویب این قطعنامه و ایجاد مسایل اختلاف برانگیز بین دو کشور، آمریکا در پی آن بود تا فرستادهای ویژه را با هدف جذب ایران و جلوگیری از نفوذ شوروی در این کشور ، به سوی ایران بفرستد ولی حضرت امام در واکنش به تصویب این قطع نامه از پذیرش فرستاده مذکور که چارلز نام داشت و از دیپلماتهای کار کشته وزارت خارجه ایالات متحده بود خودداری کرد و علاوه بر آن پذیرش والتر کاتلر در سمت سفیر که آماده میشد به ایران سفر کند، از سوی دولت رد گردید هر چند که جمهوری اسلامی پیش از آن موافقت خود را با اعزام او به ایران به عنوان سفیر اعلام کرده بود.
«پس از این فعل و انفعالات دولت آمریکا به بهانه حفظ امنیت منطقه و با این ادعا که احتمال داده میشود که یک نفت کش در خلیج فارس ربوده شود، ناوگان خود را در تنگه هرمز به حال آماده باش درآورد.» (پیشین ص 106)
امام خمینی در 7 آبان 58 به قراردادهای استعماری بین ایران و آمریکا شدیدا اعتراض کردند. اما در مقابل دولت موقت هیچ توجهی به این اعتراضها نشان نمیداد و در پی بهبود روابط با ایالات متحده بود و در موضعگیریهای رسمی و غیر رسمی بیشترین واهمه خود را از شوروی ابراز میداشت.
حرکتهای سازش کارانه دولت موقت تا به آنجا پیشرفت که بدون اطلاع امام در روز 11 آبان 58 در جشن انقلاب الجزایر، مهدی بازرگان با برژینسکی، مشاور امنیت ملی کاخ سفید دیدار کرد و به مدت یک ساعت و نیم با او به مذاکره نشست.
برژینسکی مشاور امنیت ملی دولت کارتر برخلاف سایروس ونس، وزیر خارجه که در برخورد با جمهوری اسلامی قائل به راهبردهای دیپلماتیک و گفتگو و مذاکره سیاسی بود، از طرفداران جدی سرکوب و مداخله نظامی انقلاب و یکی از طراحان اصلی کودتای 21 بهمن 57 برای پیشگیری از انقلاب بود.
او برای پذیرش شاه در آمریکا تلاش فراوانی به عمل آورد، اما اعضای دولت موقت دوستانه به پیشواز برژینسکی رفتند و با او به گپ زدن مشغول شدند جالب این که این ملاقات به گفته برژینسکی نه به تقاضای او بلکه به درخواست بازرگان، نخست وزیر ایران صورت گرفت.
محمدرضا پهلوی که پس از فرار از ایران در کشورهای مختلفی آواره شده بود، و ملت ایران خواستار بازگشت و محاکمه وی بودند با مساعدت مقامات آمریکایی به یکباره سر از آن کشور درآورد. در حقیقت دولت آمریکا و مسئولین آن به خاطر بذل و بخششهای شاه خود را مدیون او میدانستند. هزینههای زیادی از سوی شاه به برخی جناحهای سیاسی آمریکا برای مبارزات انتخاباتی پرداخت میشد و بعضی از مسئولین دولتی آمریکا پورسانتهای گزافی از محل قراردادهای تسلیحاتی ایران با شرکتهای آمریکایی دریافت میکردند. از سوی دیگر رژیم آمریکا از آن بیم داشت که عدم پذیرش شاه موجب هراس و نگرانی حکام وابستهاش در منطقه شود به همین دلیل شاه به بهانه معالجه در آمریکا رحل اقامت افکند.
پذیرش شاه از سوی آمریکا خشم ملت و امام را صد چندان کرد. امام که از دولت موقت قطع امید کرده بود، در 9 آبان 58 طی سخنانی فرمودند:
«ای جوانهایی که در مقابل توپ و تانک رفتید ای خواهرهایی که جوانان خود را از دست دادهاید... حفظ کنید خودتان را، نهضت خودتان را حفظ کنید ننشینید دیگران برای شما کار کنند، اینها برای شما کاری نمیکنند.»
همچنین حضرت امام طی پیامی در 12 آبان 58 در اعتراض به پذیرش شاه از سوی رژیم آمریکا اعلام کردند:
«دانشگاهیان، دانشآموزان و طلاب علوم دینی با قدرت تمام مبارزه خود را علیه آمریکا گسترش دهند.»
بدنبال اعلام این مواضع از سوی حضرت امام نمایندگان دانشجویان مسلمان پیرو خط امام چهار دانشگاه امیرکبیر، تهران، شهید بهشتی و صنعتی شریف با تشکیل جلسهای به برنامه ریزی برای تصرف سفارت آمریکا پرداختند.
یکشنبه 13 آبان 58 (4 نوامبر 1979) در تاریخ انقلاب، روزی بزرگ و فراموش نشدنی است. روزنامه اطلاعات مورخ 14 ابان 58 در صفحه دوم خود، شرح وقایع آن روز را اینگونه گزارش میکند:
«ساعت 30و 10دقیقه صبح گروهی (حدود 400 نفر) از دانشجویان (که از یک چهار راه قبل از سفارت آمریکا شروع به حرکت کرده بودند) که در حال شعاردادن در خیابان آیت الله طالقانی به سوی دانشگاه (تهران) در حرکت بودند هنگامی که جلوی در اصلی سفارت آمریکا رسیدند، مسیر خود را تغییر دادند و پس از گشودن زنجیرهای این در به داخل سفارت رفتند. در همان زمان گروهی از دانشجویان نیز از دیوار خود را به داخل سفارت رساندند و پیشروی به سوی ساختمانهای داخلی سفارت را آغاز کردند. از همان لحظههای اول تصرف سفارت آمریکا، گروههای مختلف مردم در مقابل در سفارت اجتماع کردند و به دادن شعارهای ضد آمریکایی میپرداختند دانشجویان در سه بیانیهای که تا ساعت 18 (همان روز) از طریق بلندگو پخش کردند، اعلام کردند که ساختمان اصلی سفارت تا ساعت 15 به تصرف کامل درآمد... دانشجویان اعلام کردند که هر چند تصرف ساختمان با مقاومت سه ساعته و همراه با پرتاب گاز اشک آور از جانب تفنگداران آمریکایی بود، هیچ گونه آسیبی به طرفین وارد نیامد.
از ساعت 16 (همان روز) آزاد کردن گروهی از ایرانیانی که به عنوان ارباب رجوع یا کارمند در داخل سفارت بودند آغاز شد و آمریکاییان را با چشم بسته به محل دیگری منتقل شدند.»
پیش از آنکه دانشجویان اصلی سفارت برسند، دیپلماتهای آمریکایی، مقداری از اسناد را در دستگاههای مخصوص خرد کن ریختند و از بین بردند و مقدار زیادی از اسناد را نیز سوزاندند و به خصوص نوارهای میکروفیلم و حافظههای کامپیوتری را نابود کردند.
در جریان اشغال سفارت آمریکا،72 آمریکایی به عنوان گروگان بدست دانشجویان افتادند. سه تن از دیپلماتهای آمریکایی آن روز برای مذاکره با وزیر خارجه به وزارت امور خارجه رفته بودند. پس از اشغال سفارت تا شب به امید حل شدن موضوع همان جا ماندند ولی بعد از آن در وزارت خارجه به صورت تحت نظر در اختیار دانشجویان قرار گرفتند.
پس از تسخیر سفارت، دانشجویان که خود را دانشجویان مسلمان پیرو خط امام مینامیدند، با صدرو بیانیههایی به تشریح علل، انگیزهها و چگونگی انجام این اقدام انقلابی پرداختند. در یکی از اولین بیانیهها آمده است:
«ما دانشجویان مسلمان پیرو خط امام از موضع قاطعانه امام در مقابل آمریکای جنایتکار به منظور اعتراض به دسیسههای امپریالیستی و صهیونیستی، سفارت جاسوسی آمریکا در تهران را به تصرف درآوردیم تا اعتراض خود را به گوش جهانیان برسانیم.»
عنوان دانشجویان مسلمان پیروخط امام، از یک سو بیانگر تبلور خشم انقلابی امام و ملت مسلمان ایران از آمریکا بود و از سوی دیگر هر گونه شائبه وابستگی دانشجویان به گروهها و دستجات سیاسی متعدد را منتفی میساخت و امکان بهره برداری از آن را به نفع جریانهای مختلف، محدود میساخت.
برای این اقدام انگیزههای متفاوتی ذکر میگردد: اعتراض نسبت به پذیرش شاه از سوی دولت آمریکا، اعتراض به عملکرد دولت موقت، که کم کم به سمتی گرایش پیدا میکرد که دوباره دست آمریکا را در ایران باز کند، شناسایی جاسوسان آمریکایی و عوامل داخلی آنها، پایان دادن به توطئه گری و سلطه جوییهای آمریکاییان در ایران، نشان دادن ضربه شستی به ایالات متحده به تلافی طراحی و اجرای کودتای 28 مرداد 32، اعتراض به آمریکا به علت ایجاد فشار تبلیغاتی موسوم و انحصاری و کمک و حمایت از افراد ضد انقلاب و فراری علیه انقلاب اسلامی.
گرچه خواستههای دانشجویان از ابتدا تازمانی که این موضوع به حل و فصل انجامید، تغییرات زیادی را نشان میدهد؛ اما اصلیترین خواسته آنها که رسما و با صراحت تمام همواره ثابت ماند، عبارت بود از «عدم دخالت ایالات متحده در امور داخلی ایران» .
درخواستهای دیگر از قبیل تحویل شاه مخلوع و همسرش فرح برای محاکمه در ایران، تحویل اموال خاندان سلطنتی و دیگر فراریان از ایران به دولت ایران، رفع تحریمهای اقتصادی و مالی و آزاد کردن اموال و داراییهای ایران در آمریکا و شعب بانکهای آمریکایی از جمله خواسته هایی بودند که بعدها با به درازا کشیدن موضوع و اتفاق دیگر که در واکنشهای متعدد و متفاوت آمریکاییان خلاصه میشود، اضافه شدند.
این حادثه پیامدها و بازتابهای بسیاری بر جای گذاشت. حرکت انقلابی دانشجویان مسلمان قبل از هر چیز دیگر، هیئت حاکمه آمریکا را به شدت گیج کرد. آمریکا که به لطف لیبرالهای حاکم در دولت موقت توانسته بود موقعیت از دست رفته خود در ایران را به تدریج باز یابد، با این ضربه سهمگین به شدت برآشفته گردید.
کارتر در کتاب خاطرات خود میگوید:
«4 نوامبر 1979 (13 آبان 58) تاریخی است که من آن را هرگز فراموش نخواهم کرد... ما شدیداً نگران بودیم» وی میافزاید: «در روزهای نخست تصور میکردم گروگانها به زودی آزاد خواهند شد، اما پس از آنکه بازرگان، نخست وزیر دولت موقت در کوششهای اولیه خود برای آزادی گروگانها با شکست مواجه شد، نگرانی ها افزایش یافت.»
در بین حاکمان دولت آمریکا نیز در مورد راه برخورد با ایران اختلافاتی پیش آمده بود. گروهی به نمایندگی سایروس ونس وزیر خارجه، راههای دیپلماتیک و گفتگو و در نهایت تحریمهای اقتصادی و پروازی را پیشنهاد میکردند و گروهی دیگر به رهبری زیبیگینو برژینسکی مشاور امنیت ملی، دخالت نظامی را برای حل مساله گروگانگیری لازم میدانستند. این اختلاف تا به آنجا پیش رفت که سایروس ونس پس از حمله نظامی آمریکا در صحرای طبس که منجر به شکست آمریکا شد، استعفا کرد.
آمریکا در اولین واکنش، اقدام به تحریم اقتصادی ایران و بلوکه کردن اموال و داراییهای ایران در بانکهای آمریکایی و بانکهای خارجی مستقر در آمریکا کرد و از سوی دیگر اقدام به آزار واذیت ایرانیان مقیم آمریکا نمود و در جهان نیز تضییقاتی را برای ایران ایجاد کرد. در هر حال تسخیر لانه جاسوسی هرچند از سوی دول استعماری وابسته به شرق و غرب محکوم گردید، اما از سوی ملل محروم و تحت ستم جهان و نهضتهای آزادی بخش جهان به شدت مورد استقبال قرار گرفت و باعث نضج گرفتن حرکتهای ضد استعماری گستردهای در سطح جهان و خصوصا خاور میانه شد.
این حادثه بزرگ پیامدهای گوناگونی را در پی داشت که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد: پایان یافتن رابطه استعماری ایران و آمریکا، روشن شدن ماهیت ننگین ایالات متحده که پشت صورتک حقوق بشر و آزادی مخفی شده بود، جلوگیری از ایجاد بحران و آشوب با تسخیر مرکز بحران آفرینی آمریکا، از بین رفتن گروههای مارکسیستی، گروههایی که تا پیش از آن خود را تنها سردمدار مبارزه با امپریالیسم آمریکا میدانستند، بازگشت مردم به صحنه که با توطئههای دولت موقت خانهنشین شده بودند، شکست هیمنه و اسطوره جهانی آمریکا و بالاخره شکست کارتر در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 1980.
کارتر که با ژستهای حقوق بشری و همچنین حل مشکلات بین آمریکا و چین و امضای موافقت نامه کمپ دیوید بین مصر و اسراییل وجهه ای صلح طلب برای خود کسب کرده بود، با تسخیر لانه جاسوسی تمامی وجهه و نفوذ خود را از دست داد به طوری که حتی نتوانست در مقابل حمله نظامی شوروی به افغانستان موضع مناسبی اتخاذ کند و کم کم موجبات افول حکومت خود و حزبش را فراهم کرد.
همیلتون جردن رییس ستاد انتخاباتی کارتر در انتخابات سال 80 میگوید: «برای من روشن بود که کلید انتخابات در دست کسان دیگر در آن سوی دنیا است که تصمیم و عملشان تا آخرین لحظه قابل پیش بینی نیست، کارتر در هواپیما به من گفت: عجیب است که سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری کشور بزرگ ما نه در شیکاگو یا نیویورک بلکه در تهران تعیین میشود.»
نوشته شده توسط: مریم
یک سری مواد غذایی وجود دارد که به نام " غذاهایی با کالری منفی " (NEGATIVE CALORIE FOODS) معروف هستند. این مواد غذایی نسبت به سایر مواد، انرژی بیشتری برای هضم خود نیاز دارند، یعنی بدن انرژی بیشتری برای هضم آنها می سوزاند و در عین حال بدن نمی تواند کالری زیادی از آنها برای خود ذخیره کند. پس علاوه بر اینکه باعث سوخت چربی ها می شوند، کمتر به چربی تبدیل شده و ذخیره می شوند.
مواد غذایی دارای چربی، پروتئین، کربوهیدرات، کالری، ویتامین و املاح هستند.
ویتامین ها، بافت های بدن را تحریک می کنند تا آنزیم تولید کنند که این آنزیم ها باعث تجزیه و مصرف انرژی موجود در غذاها می شوند. بنابراین غذاهایی با کالری منفی، غذاهای غنی از ویتامین و املاح هستند که نه تنها باعث مصرف انرژی حاصل از خود می شوند، بلکه انرژی اضافی موجود در طی عمل هضم را مصرف می کنند.
البته مصرف اینگونه مواد غذایی زمانی در کاهش وزن مؤثر است که غذاهای پُرکالری و فاقد مواد مغذی مثل انواع تنقلات ، چیپس و ... را مصرف نکنید.
مواد غذایی با کالری منفی (NEGATIVE CALORIE FOODS) یاچربی سوز شامل انواع مختلفی از میوه ها و سبزی ها است که من آنها را برای شما نام می برم :
از سبزی ها: مارچوبه – چغندر – کلم – کلم بروکلی – هویج - گل کلم – کرفس – کاسنی – فلفل قرمز – خیار – شاهی – سیر – لوبیا سبز – کاهو – پیاز – تربچه – اسفناج – شلغم و کدو سبز است.
از میوه ها: سیب – زغال اخته – طالبی و گرمک – گریپ فوروت – لیمو ترش – انبه – پرتقال – هلو – آناناس – تمشک – توت فرنگی – گوجه فرنگی – نارنگی و هندوانه است.
نیره ولدخانی- کارشناس تغذیه- مطالبی درمورد رژیم های لاغری و کاهش وزن
نوشته شده توسط: مریم
خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
RSS
:: کل بازدیدها ::
67003
:: بازدیدهای امروز ::
5
:: بازدیدهای دیروز ::
22
:: درباره من ::
:: لینک به وبلاگ ::
:: آرشیو ::
ماه رمضان
مهر ماه 1386
پاییز 1386
::( دوستان من لینک) ::
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
:: لوگوی دوستان من ::