سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رزسفید

کنکوری ها توجه توجه...... جمعه 86/8/4 ساعت 11:21 عصر

تأثیر نمره سال سوم دبیرستان در کنکور

 

کنکور

 معاون نظری و مهارتی وزارت آموزش و پرورش گفت: مقرر شده است برای کنکور سال آینده نمرات دروس نهایی سال سوم در اختیار سازمان سنجش قرار گیرد و تأثیر این نمرات نیز در کنکور 15 درصد خواهد بود.

 

پرویز آژیده در گفت‌وگو با فارس افزود: سال گذشته معدل در کنکور تأثیر داشت. امسال نیز در کمیته مطالعات کنکور که به ریاست وزیر علوم تشکیل می‌شود، قرار شد که نمرات دروس نهایی در اختیار سازمان سنجش قرار گیرد.

وی با بیان اینکه نمره 10 درس نهایی در اختیار سازمان سنجش قرار می‌گیرد، گفت: ضمن اینکه معدل دانش‌آموزان در کنکور تأثیر دارد، تک تک نمرات دروس را نیز به سازمان سنجش اعلام می‌کنیم.

آژیده اظهار داشت: سازمان سنجش بر اساس ضرایبی که مد نظر دارد در خصوص تأثیر این نمرات تصمیم‌گیری می‌کند.

وی ادامه داد: اعلام نمرات دروس در کنکور کار سختی است و مشکلاتی نیز دارد اما سازمان سنجش می‌گوید که می‌تواند.

معاون نظری و مهارتی آموزش و پرورش گفت: تأثیر نمرات و معدل در کنکور سال آینده نیز 15 درصد خواهد بود.

 

امسال نیز در کمیته مطالعات کنکور که به ریاست وزیر علوم تشکیل می‌شود، قرار شد که نمرات دروس نهایی در اختیار سازمان سنجش قرار گیرد.

وی با بیان اینکه نمره 10 درس نهایی در اختیار سازمان سنجش قرار می‌گیرد، گفت: ضمن اینکه معدل دانش‌آموزان در کنکور تأثیر دارد، تک تک نمرات دروس را نیز به سازمان سنجش اعلام می‌کنیم.

آژیده اظهار داشت: سازمان سنجش بر اساس ضرایبی که مد نظر دارد در خصوص تأثیر این نمرات تصمیم‌گیری می‌کند.

وی ادامه داد: اعلام نمرات دروس در کنکور کار سختی است و مشکلاتی نیز دارد اما سازمان سنجش می‌گوید که می‌تواند.

معاون نظری و مهارتی آموزش و پرورش گفت: تأثیر نمرات و معدل در کنکور سال آینده نیز 15 درصد خواهد بود.

 


نوشته شده توسط: مریم

باغ آشنایی جمعه 86/8/4 ساعت 11:11 عصر

 

باغ ابا صالحآشنایی

ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی
چه کنم؟ که هست اینها، گل باغ آشنایی!
همه شب نهاده‌ام سر، چو سگان بر آستانت
که رقیب در نیاید به بهانه‌ی گدایی!
مژه‌ها و چشم‌ یارم، به نظر چنان نماید
که میان سنبلستان چرد آهوی ختایی!
درِ گلسِتان چشمم ز چه رو همیشه بازست؟
به امید آن که شاید تو به چشم من درآیی
سرِ برگِ گل ندارم، به چه رو روم به گلشن؟
که شنیده‌ام ز گل‌ها، همه بوی بی‌وفایی
به کدام مذهبست این؟ به کدام ملّتست این؟
که کُشند عاشقی را، که تو عاشقم چرایی؟!
به طواف کعبه رفتم، به حرم رهم ندادند
که برونِ در چه کردی که درون خانه آیی؟!
در دیر می‌زدم من، که یکی ز در درآمد
که درآ درآ "عراقی" که تو خود حریف مایی!


نوشته شده توسط: مریم

اعتراض ملت ایران.... جمعه 86/8/4 ساعت 10:47 عصر

اعتراض به سند بردگی ملت ایران

امام خمینی

در تاریخ‌ 21 مهر ماه‌ سال‌ 1342 ه .ش‌، دولت‌ حسنعلی‌ منصور لایحه‌‌ مصونیت ‌مستشاران‌ آمریکایی‌ را به‌ مجلس‌ فرستاد و مجلس‌ آن‌ را تصویب‌ کرد.

متن‌ لایحه‌:

«ماده‌ واحده‌ با توجه‌ به‌ لایحه‌ی‌ شماره‌ی‌ 18-2291-7-215-25-11-1342 دولت‌ وضمائم‌ آن‌ در تاریخ‌ 21/11/42 به‌ مجلس‌ سنا تقدیم‌ شد. به‌ دولت‌ اجازه‌ داده‌ می‌شود که‌ رئیس‌و اعضای‌ هیئت‌های‌ مستشاری‌ نظامی‌ ایالات‌ متحده‌ را در ایران‌ که‌ به‌ موجب‌ موافقت‌ نامه‌های‌مربوط‌ در استخدام‌ دولت‌ شاهنشاهی‌ می‌باشند، از مصونیت‌ و معافیت‌هایی‌ که‌ شامل‌ کارمندان‌اداری‌ وقت‌ موصوف‌ در بند و ماده‌ی‌ اول‌ قرارداد وین‌ که‌ در تاریخ‌ 18 آوریل‌ 1961 مطابق‌ 29فروردین‌ 1340 به‌ امضا رسیده‌ است‌، می‌باشد، برخوردار نماید».

به‌ دلیل‌ ماهیت‌ استعماری‌ و ضدملی‌ این‌ لایحه‌، رژیم‌ سعی‌ کرد از انتشار خبرتصویب‌ لایحه‌ و بازتاب‌ آن‌ جلوگیری‌ کند و سانسور شدیدی‌ بر رسانه‌ها حاکم‌ شد.

امام که از حضور مستشاران نظامى و امنیتى آمریکایى، انگلیسى و اسرائیلى و عملکرد زیانبار و اسارت آور آنها در کشور آگاهى داشت، چند روز پس از تصویب لایحه کاپیتولاسیون براى نظامیان آمریکایى در مجلس شوراى ملى (21 مهر 1343) از ماجرا اطلاع یافت و با مطالعه متن صورت مذاکرات مجلس، به جزئیات آن ‏آگاه شد. ایشان بلافاصله مراجع و علماى قم را به تشکیل جلسه هفتگى فرا خواند و با ارسال تلگرام و پیک‏هایى علماى سایر شهرها را در جریان امر قرار داد. سپس اعلام داشت که در روز 20 جمادى الثانى (برابر با 4 آبان) در منزل خود سخنرانى خواهد کرد.

 

رژیم که از تصمیم امام اطلاع یافت، پیکى به قم فرستاد تا با امام دیدار کرده و ایشان را از تصمیم خود منصرف سازد، ولى امام حاضر به دیدار وى نشد و به ناچار او با فرزند امام (حاج آقا مصطفى) دیدار کرد .

امام بدون توجه به این تهدیدها اعلام کرد که در 20 جمادى الثانى، روز میلاد حضرت زهرا (س)، که برابر با 4 آبان ماه بود سخنرانى خواهد کرد.صبح آن روز امام خمینى در حالى که بسیار بر افروخته و خشمگین به نظر مى‏رسید در حضور هزاران نفر از مردم قم و تهران که از ساعاتى پیش در منزل و کوچه‏هاى اطراف منزل امام اجتماع کرده بودند بیانات تاریخى خود را ایراد کرد.

امام سخنان خود را پس از نام خدا با آیه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) شروع نمود که نشان دهنده مصیبت‏بزرگى بود که بر اسلام و مسلمین وارد آمده است.همچنین تاثر قلبى خود را از این مصیبت ابراز داشت و اعلام عزاى عمومى کرد:

 

((ایران دیگر عید ندارد، عید ایران را عزا کردند...و چراغانى کردند، عزا کردند و دسته جمعى رقصیدند...استقلال ما را فروختند، باز هم چراغانى کردند، پایکوبى کردند. اگر من به جاى اینها بودم این چراغانى‏ها را منع مى‏کردم. مى‏گفتم بیرق سیاه بالاى بازارها و...خانه‏ها بزنند، چادر سیاه بالا ببرند! ))

سخنان تکان دهنده، تاثر انگیز و مقطع امام، هر بار با فریاد شیون و زارى مردم حاضر همراه مى‏شد. پس از این مقدمه، امام ضمن شرح لایحه کاپیتولاسیون که در مجلس به تصویب رسید نتایج ‏سیاسى - اجتماعى آن را با ذکر مثال‏هایى خاطر نشان ساخت:

اگر یک خادم آمریکایى یا یک آشپز آمریکایى مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پاى خود منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلوى او را بگیرد! دادگاه‏هاى ایران حق محاکمه ندارند! ...باید پرونده به آمریکا برود و در آنجا ارباب‏ها تکلیف را معین کنند...دولت [ایران] با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفدارى کرد.ملت ایران را از سگ‏هاى آمریکایى پست‏تر کردند! ..چرا! براى اینکه مى‏خواستند وام بگیرند آمریکا خواست که این کار انجام شود.

 

امام خمینی، مجلس و دولت را که «ربطى به ملت ندارند» عامل این ننگ و فضاحت دانست و تاکید کرد که اگر روحانیون در مجلس بودند اجازه نمى‏دادند آمریکا، انگلیس و اسرائیل بر سرنوشت کشور مسلط شوند و عمال خود را بر ملت تحمیل نمایند و یک دست نشانده آمریکایى (نخست وزیر)، چنین غلطى بکند.

سپس متواضعانه نسبت ‏به خطر این قانون ننگین به ارتش، سیاسیون، بازرگانان، مراجع، علما و فضلا اعلام خطر کرد و با اشاره به حضور نظامیان امریکایى در ایران، خطاب به شاه فرمود:

 

نظامى‏هاى آمریکا و مستشاران نظامى آمریکا براى شما چه نفعى دارند؟ اگر این مملکت در اشغال آمریکاست، پس چرا اینقدر عربده مى‏کشى؟ چرا اینقدر دم از ترقى مى‏زنى؟ اگر این مستشاران نوکر شما هستند، چرا از ارباب‏ها بالاترشان مى‏برید؟ اگر نوکرند با آنان مثل سایر نوکرها عمل کنید.

 

پس از آن با شرح فلاکت و بدبختى مردم و قروض خارجى دولت و به دنبال آن وابستگى روز افزون کشور به آمریکا، فریاد برآورد که «والله گناهکار است کسى که داد نزند، والله مرتکب گناه کبیره است کسى که فریاد نزند» ، و به دنبال آن از علماى قم، نجف، ملت‏هاى مسلمان، رهبران اسلامى و رؤساى جمهور کشورهاى اسلامى استمداد کرد که به داد ملت مظلوم ایران برسند، همچنین همه قدرت‏هاى غربى و شرقى و در راس آنها آمریکا را که مؤید رژیم شاه بودند، به شدت محکوم نمود.

 

((آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروى از هر دو بدتر، همه از هم بدتر و همه از هم پلیدترند، لیکن امروز سر و کار ما با امریکاست.رئیس جمهور امریکا...این معنا را بداند که امروز در پیش ملت ما از منفورترین افراد بشر است که چنین ظلمى به ملت اسلامى کرده است...امروز تمام گرفتارى ما از امریکاست، تمام گرفتارى ما از اسرائیل است، اسرائیل هم از امریکاست، این وکلا هم از امریکا هستند، این وزرا هم از امریکا هستند، همه دست نشانده ‏آمریکا هستند.اگر نیستند چرا در مقابل آن نمى‏ایستند داد بزنند؟. ))

 

امام بار دیگر تاکید نمود که نمایندگان مجلسین، نمایندگان واقعى نبوده و نیستند و اگر فرضا هم بودند به دلیل تایید و یا سکوت در مقابل این تصویب نامه از نمایندگى مردم ساقط شده‏اند.در پایان خطاب به حاضران در مجلس و علما و روحانیون فرمود، موظفید مردم را آگاه نمایید و به نمایندگان مجلس فریاد اعتراض برآورید.سخنرانى با دعاى امام و آمین پرشور مردم به پایان رسید.

پس از این سخنرانى، امام اعلامیه‏اى منتشر کرد و اقدام ننگین و اسارت بار دولت و مجلس را پیرامون تصویب لایحه کاپیتولاسیون افشا و محکوم نمود و آن را «سند بردگى ملت ایران‏» و «اقرار به مستعمره بودن ایران‏» و «ننگین‏ترین و موهن‏ترین تصویب نامه غلط دولت‏هاى بى حیثیت‏» نامید و نوشت:

 

((اکنون من اعلام مى‏کنم که این راى ننگین مجلسین، مخالف اسلام و قرآن است و قانونیت ندارد.مخالف راى ملت مسلمان است. وکلاى مجلسین وکیل ملت نیستند، وکلاى سرنیزه هستند.راى آنها در برابر ملت و اسلام و قرآن هیچ ارزشى ندارد و اگر اجنبى‏ها بخواهند از این راى کثیف سوء استفاده کننده تکلیف ملت تعیین خواهد شد.))

 

امام بار دیگر آمریکا را عامل اصلى همه گرفتاریهاى مردم ایران و مسلمانان جهان معرفى کرد که به اسرائیل کمک کرده تا اعراب مسلمان فلسطین را آواره کند و دولت و مجلس ایران را تسلیم خود کرده و روحانیت را به حبس و زجر و اهانت کشیده و غبار ورشکستگى و فقر را به رخسار بازرگانان و زارعان نشانده و اصلاحات شاهانه، بازار سیاه براى آمریکا و اسرائیل درست کرده است... سپس به مردم توصیه و تاکید نمود:

 

((...بر ملت ایران است که این زنجیرها را پاره کنند، بر ارتش ایران است که اجازه ندهند چنین کارهاى ننگینى در ایران واقع شود... این دولت را ساقط کنند، وکلایى که به این امر مفتضح راى دادند از مجلس بیرون کنند...بر فضلا و مدرسین حوزه‏هاى علمیه است که از علمای اعلام بخواهند که این سکوت را بشکنند... بر جوانان دانشگاهی است که با حرارت با این طرح مفتضح مخالفت کنند... بر دانشجویان ایرانی ممالک خارجه است که در این امر حیاتی که آبروی مذهب و ملت را در خطر انداخته ساکت ننشینند. ))

 

سخنرانى و اعلامیه امام بازتاب‏هاى متفاوتى داشت از یک سو برخى از وعاظ در منابر، مصوبه اخیر مجلسین را شرح داده و عواقب اسارت بار آنرا متذکر شدند، که ساواک نیز بلافاصله دستور جلوگیرى و تعقیب آنان را داد.

اقدام شدید امام از سوى رژیم شاه بدون پاسخ نماند.پس از چند روز مطالعه، به دستور مستقیم آمریکا قرار شد که امام از ایران تبعید شود.

لذا در نیمه شب 13 آبان ماه 1343، صدها کماندو منزل امام را در قم محاصره کرده و به دور از چشم مردم، سراسیمه به منزل وارد شدند و ایشان را دستگیر نمودند.

امام را از در منزل تا سر خیابان با ماشین فولکس واگن آوردند و سپس سوار ماشین شورلتى که از قبل آماده شده بود کردند. ماشین امام به همراه چند مامور محافظ به سرعت از میان صدها کماندو که میدان و خیابان نزدیک منزل امام را اشغال نموده بودند عبور کرد و ساعتى بعد به تهران رسید. سپس ایشان را به فرودگاه مهرآباد آوردند و با هواپیماى بارى که از روز قبل به دستور شاه آماده شده بود. به همراه دو مأمور امنیتى به تبعیدگاهش (ترکیه) فرستادند. همان روز رادیو و مطبوعات کشور خبر دستگیرى و تبعید ایشان را در یک جمله به اطلاع مردم ایران رساندند:

 

طبق اطلاع موثق و شواهد و دلایل کافى، چون رویه آقاى خمینى و تحریکات مشارالیه، علیه منافع ملت و امنیت و استقلال و تمامیت ارضى کشور تشخیص داده شد، لذا در تاریخ 13 آبان ماه 1343 از ایران تبعید گردید.

 

منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی


نوشته شده توسط: مریم

تمرین برهانی... پنج شنبه 86/8/3 ساعت 10:56 عصر

 

«تمرینات اختصاصی آبی ها برای برهانی»

 

تمرینات اختصاصی آبی ها برای برهانی

مهاجم تیم فوتبال استقلال تهران در تمرین این تیم به طور ویژه زیرنظر مربی تیم تمرین کرد.

 تیم استقلال سه شنبه ساعت 30/15 در زمین شماره دو ورزشگاه شیرودی تمرین کرد.

در این تمرین منوچهر بهمنی، مربی بدنساز استقلال به دلیل سرما خوردگی غایب بود.

اکثر دقایق تمرین اختصاص به انجام کارهای تاکتیکی داشت و در بخشی از تمرین نیز بازیکنان در دو گروه نارنجی و آبی فوتبالی دستگرمی بازی کردند که تیم آبی با گل‌های فرهاد مجیدی و مجتبی جباری به پیروزی رسید.

* ناصر حجازی دقایقی با پیروز قربانی و سان جان به طور خصوصی صحبت کرد.

* صادق ورمزیار برای آرش برهانی تمرین ویژه و اختصاصی ترتیب داد و از وی می‌خواست از او به عنوان مدافع عبور کند و دروازه وحید طالب لو را باز کند.

* حدود سیصد هوادار در ورزشگاه حضور داشتند.

مطالب مرتبط :

برهانی: چشمه گلزنی من خشک نشده


نوشته شده توسط: مریم

سلامتی با کفش سه شنبه 86/8/1 ساعت 6:19 عصر

چه کفشی بپوشیم، چه کفشی نپوشیم؟

چارق

قدمت کفش در ایران به 4500 سال قبل برمی‌ گردد. آن ‌وقت‌ها پاپوشی‌ در ایران استفاده می ‌شد که به آن "غوشنگ" می‌ گفتند. بعد از آن نوبت چارق بود که آثارش را در نقوش باقی مانده تخت جمشید می ‌بینیم. کفش در آن زمان، محصولی نرم، سبک، راحت و با کیفیتی مرغوب بود اما تولید کفش در ایران و جهان، بعد از صنعتی شدن، سمت و سوی دیگری را در پیش گرفت. امروزه هم با واردات انواع و اقسام کفش‌های موسوم به "چینی" قضیه بغرنج‌تر شده است. به اعتقاد متخصصان، شروع بسیاری از بیماری‌های عضلانی اسکلتی، از آزارهایی است که به کف پا یا نواحی دیگر آن وارد می‌ شود.

متأسفانه در کشور ما، فرهنگ اهمیت دادن به انتخاب کفش، بسیار پایین است. بیشتر افراد به همان اندازه‌ای که به انتخاب لباس، اهمیت می ‌دهند، در انتخاب کفش دقیق نیستند. بسیاری از بیماری‌ها و دردهای مزمن سیستم عضلانی اسکلتی، با انجام کارهای ساده مانند یک تغییر نگرش، آموزش اولیه و ورزش ابتدایی قابل اصلاح و درمان هستند.

دقت در انتخاب کفش

دقت در انتخاب کفش و توجه به رعایت اصول استاندارد در تولید آن، یکی از ضروری ‌ترین نیازهای حفظ سلامت افراد بوده و باید توجه بیشتری به آن بشود. وقتی برای خرید کفش، به مغازه‌ای می ‌روید با صدها نوع کفش‌ در مدل‌ها و رنگ‌های گوناگون مواجه می‌ شوید که بنا به ادعای فروشنده همگی آخرین مدل‌های روز بوده و کیفیتی مرغوب دارند. ولی به راستی معیار استاندارد برای انتخاب کفش‌، چیست؟

انتخاب کفش در وهله اول، باید بر اساس نوع استفاده‌ای که از آن می ‌شود، صورت بگیرد. همانطور که زمستان، کفش مخصوص خودش و تابستان، کفش مخصوص خودش را دارد.

همچنین بعضی از مشاغل، کفش‌های مخصوص خودشان را می‌ خواهند. مثل بعضی از کفش‌های مخصوص که در کارگاه‌ها استفاده می‌ شود، یا کفش‌های ورزشی که حتی درباره آنها نیز بر اساس نوع  ورزش، انتخاب کفش تغییر می‌ کند. برای مثال کفش‌های کشتی بدون پاشنه هستند، در صورتی که کفش فوتبال حتماً باید پاشنه‌دار باشد. در واقع این، به نوع نگاه خریدار برمی‌ گردد و اینکه او چقدر به سلامت خود اهمیت می ‌دهد و چقدر از حق و حقوق خودش، آگاه است.

انواع کفش

کفش استاندارد

یک کفش استاندارد، سه مشخصه بارز دارد:

1) جنس خوب

2) پاشنه استاندارد

3) قالب و پنجه استاندارد

رویه کفش

رویه بیشتر کفش‌های موجود در بازار، از دو جنس مختلف است. آنها یا رویه‌ای از چرم طبیعی دارند یا از پلاستیک و چرم مصنوعی تهیه می ‌شوند. به تازگی هم بعضی از تولید کنندگان کفش، اقدام به زدن اسپری بوی چرم طبیعی به چرم‌های مصنوعی کرده و خریداران را در انتخاب محصول با مشکل مواجه می‌ کنند.

چرم طبیعی، به علت دارا بودن منافذ طبیعی در بافتش، امکان تبادل هوا میان بیرون وداخل کفش را فراهم آورده و به اصطلاح،باعث تنفس پا می ‌شود. به همین دلیل ساده، بهترین رویه برای کفش، همان رویه چرم طبیعی است. رویه مصنوعی به علت عدم تبادل هوا، باعث بوی بد پا و عرق کردن بیش از حد می ‌شود.

زیره کفش

زیره کفش‌های موجود در بازار هم دو نوع است:

1) زیره (  po پی ‌او)

2) زیره (  pvc پی ‌وی ‌سی)

زیره‌های po، سبک ‌تر، راحت‌ تر و در برابر سایش مقاوم‌ تر بوده و دوام ‌شان بیشتر است. ظاهر این زیره‌ها، توپُر بوده و در حالت خم کردن، انعطاف‌ بیشتری دارند. در هنگام خرید، باید به این نکته هم دقت کرد که کف زیره نباید صاف باشد، بلکه باید آج ‌دار بوده تا از لیز خوردن جلوگیری کند. توجه به استانداردهای پنجه کفش هم در انتخاب آن بسیار مهم است.

قالب ‌بندی

از نظر قالب ‌بندی، فضای پنجه کفش باید طوری باشد که به انگشت‌های پا فشاری وارد نکند. کفش‌هایی که پنجه آنها تیز است، باعث می ‌شوند، انگشت‌های پا در کفش روی هم بیفتند. این کفش‌ها، انگشتان پا را تحت فشار قرار داده و آنها را بد فرم می ‌کنند. این امر در خانم‌ها شایع‌تر است. به طوری که انحراف شست پا در خانم‌ها، 9 برابر آقایان است. جلوی کفش باید به گونه‌ای باشد که پنجه‌های پا از هم باز بشود.

تنه کفش

مورد بعدی تنه کفش است که در واقع چارچوب روی کفش بوده و دور پا را دربرمی ‌گیرد، کفش هم باید به راحتی در برابر فشارهای وارده، مقاومت کرده و شرایط آناتومیکی پا را حفظ کند. علاوه بر فاکتورهای استاندارد مربوط به جنس و ساختمان کفش، فاکتورهای دیگری نیز درباره خود افراد، صدق می ‌کند که به همان اندازه اهمیت دارند.

ادامه دارد...

دکتر محمد تقی حلی ‌ساز- متخصص طب توان ‌بخشی

*مطالب مرتبط:

کفش های تمیز و مرتب نکات آموزنده و کاربردی در خانه داری (4)

قابل توجه خانم های علاقمند به کفش پاشنه بلند

کفش مناسب جهت کودکان


نوشته شده توسط: مریم

سلیمان در قرآن یکشنبه 86/7/29 ساعت 10:58 عصر

سلیمان علیه السلام

الصدوق قال: حدّثنا عبدالله بن محمّد بن عبدالوهاب القرشى قال: حدّثنا منصور بن عبدالله الإصفهانى الصوفى قال: حدّثنى علىّ بن مهرویه القزوینى قال: حدّثنا سلیمان الغازى قال: سمعت علىّ بن موسی الرضا علیه السلام یقول عن أبیه موسی‏ عن أبیه جعفر بن محمّد فى قوله عزّوجلّ (فَتَبِسّمَ ضاحِکًا مِنْ قَوْلها) قال: لمّا قالت النملة: (یا أَیّهَا النّمْلُ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ لایَحْطِمَنّکُمْ سُلَیْمانُ وُ جُنودُهُ) حملت الریح صوت النملة إلی سلیمان‏ علیه السلام، و هو مارّ فى الهواء و الریح قدحملته فوقف و قال: علىّ بالنملة، فلمّا أتى بها قال سلیمان: یا أیّتها النملة أما علمت أنّى نبىّ و أنّى لاأظلم أحداً؟! قالت النملة: بلی. قال سلیمان ‏علیه السلام فلِمَ حذّرتهم ظلمى و قلت: (یا أیّها النمل ادخلوا مساکنکم) قالت : خشیت أن ینظروا إلی زینتک فیفتتنوا بها فیعبدون غیر الله تعالی ذکره، ثمّ قالت النملة: أنت أکبر أم أبوک؟ قال سلیمان: بل أبى داود، قالت النملة: فلم زید فى حروف اسمک علی حروف اسم أبیک داود؟! قال سلیمان: ما لى بهذا علم، قالت النملة: لأنّ أباک داود علیه السلام داوی جرحه بودّ فسمّى داود و أنت یا سلیمان أرجو أن تلحق بأبیک، ثمّ قالت النملة: هل تدرى لم سخّرت لک الریح من بین سائر المملکة؟ قال سلیمان: ما لى بهذا علم، قالت النملة: یعنى عزّوجلّ بذلک لوسخّرت لک جمیع المملکة کما سخّرت لک هذه الریح لکان زوالها من یدک کزوال الریح، فحینئذ تبسّم ضاحکاً من قولها .

نمل/ 18- 19. علل الشرائع 1 / 72.



صدوق گوید: عبدالله بن محمد بن عبدالوهاب قرشی ما را حدیث کرد که منصور بن عبدالله اصفهانی صوفی، از علی بن مهرویه قزوینی، از سلیمان غازی نقل کند که گفت‌: از علی بن موسی الرضا(ع) شنیدم که می‌فرمود: از پدرش موسی بن جعفر، از پدرش‌جعفر بن محمد درباره این آیه ( از سخن او لبخندی زد) و فرمود: چون آن مور گفت : ( ای موران به داخل خانه‌های‌تان بروید که سلیمان و سپاهیانش ناآگاهانه شما را درهم نکوبند)2 باد صدای مور را به سلیمان(ع) که در هوا بر باد سوار بود رساند، ایستاد و گفت آن مور را نزد من آورید، چون آورده شد سلیمان گفت: ای مور آیا نمی‌دانی که پیامبر خدایم و به کسی ستمی روا ندارم؟ مور گفت: آری، سلیمان(ع) گفت: پس چرا آنان را از ستم من پرهیز دادی و گفتی: (ای موران به‌خانه‌های‌تان درآیید)؟ مور گفت: بیم داشتم زینت تو را دیده و فریفته شوند و غیر خدا را بپرستند، سپس مور گفت: تو بزرگتری یا پدرت داوود؟ سلیمان گفت: البته پدرم ‌داوود، مور گفت: پس چرا حروف نام تو بر حروف نام پدرت داوود بیشتر است، سلیمان‌گفت: نمی‌دانم، مور گفت : زیرا پدرت داوود(ع) خود زخم خویش را مداوا کرد و بدان داوود نامیده شد در حالی که تو سلیمانی [ پر از سلامتی‌] و امید دارم به پدرت ملحق شوی‌. مور گفت: آیا می‌دانی چرا از میان همه قدرتها، باد مسخّر تو شد؟ سلیمان گفت‌: نمی‌دانم، مور گفت: یعنی آن که اگر خداوند عزّوجلّ همه قدرتها را به فرمان تو می‌آورد چنانکه این باد را مطیع تو نمود، نیستی‌اش به دست تو چون نیستی باد بود و آنگاه بود که سلیمان از گفته او لبخندی زد3 .



    الصدوق قال: حدّثنا محمّد بن القاسم المفسّر المعروف بأبى الحسن الجرجانى رضى الله عنه قال: حدّثنا یوسف بن محمّد بن زیاد و علىّ بن محمّد بن سیّار عن أبویهما عن الحسن بن علىّ، عن أبیه علىّ بن محمّد، عن أبیه محمّد بن علىّ، عن أبیه الرضا علىّ بن موسی بن جعفرعلیه السلام، عن أبیه موسی بن جعفرعلیه السلام عن أبیه الصادق جعفر بن محمّد علیه السلام فى قول الله عزّوجلّ (وَ اتّبعُوا ما تَتْلُوا الشّیاطِینُ علی مُلْکِ سُلَیْمانَ وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ) قال: اتبعوا ما تتلوا کفرة الشیاطین من السحر و النیرنجات علی ملک سلیمان الّذین یزعمون أنّ سلیمان به ملک و نحن أیضاً به نظهر العجائب حتّی ینقاد لنا الناس و قالوا: کان سلیمان کافراً، ساحراً، ماهراً بسحره ملک ما ملک و قدر ما قدر، فردّ الله عزّوجلّ علیهم فقال (و ما کفر سلیمان) و لااستعمل السحر کما قال هؤلاء الکافرون (و لکن الشیاطین کفروا یعلّمون الناس السحر) الّذى نسبوه إلی سلیمان و إلی (ما اُنزل علی الملکین ببابل هارون و ماروت) و کان بعد نوح ‏علیه السلام قدکثر السحرة و المموّهون، فبعث الله عزّوجلّ ملکین إلی نبىّ ذلک الزمان بذکر ما تسحر به السحرة و ذکر ما یبطل به سحرهم و یردّ به کیدهم فتلقّاه النبىّ عن الملکین و أداه إلی عباد الله بأمر الله عزّوجلّ فأمرهم أن یقفوا به علی السحر و أن یبطلوه و نهاهم أن یسحروا به الناس و هذا کما یدلّ علی السمّ ما هو و علی ما یدفع به غائلة السمّ، ثمّ قال عزّوجلّ (و ما یعلمان من أحد حتّی یقولا إنّما نحن فتنة فلاتکفر) یعنى أنّ ذلک النبىّ أمر الملکین أن یظهرا للناس بصورة بشرین و یعلّماهم ما علّمهما الله ذلک فقال الله عزّوجلّ (و ما یعلّمان من أحد) ذلک السحر و إبطاله (حتّی یقولا) للمتعلّم ( إنّما نحن فتنة) و امتحان للعباد لیطیعوا الله عزّوجلّ فیما یتعلمون من هذا و یبطلوا به کید السحرة و لایسحروهم (فلاتکفر) باستعمال هذا السحر و طلب الإضرار به و دعاء الناس إلی أن یعتقدوا أنّک به تحیى و تمیت و تفعل ما لایقدر علیه إلّا الله عزّوجلّ فإنّ ذلک کفر. قال الله عزّوجلّ (فیتعلّمون) یعنى طالبى السحر (منهما) یعنى مما کتبت الشیاطین علی ملک سلیمان من النیرنجات و ممّا (أنزل علی الملکین ببابل هاروت و ماروت) یتعلّمون من هذین الصنفین (ما یفرّقون به بین المرء و زوجه) هذا ما یتعلّم للإضرار بالناس یتعلّمون التضریب بضروب الحیل و النمائم و الایهام و أنّه قددفن فى موضع کذا و عمل کذا لیحبّب المرأة إلی الرجل و الرجل إلی المرأة و یؤدّى إلی الفراق بینهما، فقال عزّوجلّ (و ما هم بضارّین به من أحد إلّا بإذن الله) أى ما المتعلمون بذلک بضارّین به من أحد إلّا بإذن الله یعنى بتخلیة الله و علمه فإنّه لوشاء لمنعهم بالجبر و القهر. ثمّ قال (و یتعلّمون ما یضرّهم و لاینفعهم لأنّهم إذا تعلّموا ذلک السحر لیسحروا به و یضرّوا فقدتعلّموا مایضرهم فى دینهم و لاینفعهم فیه، بل ینسلخون عن دین الله بذلک (وَ لَقَدْعَلِمُوا) هؤلاء المتعلّمون (لَمَنِ اشْتَراهُ) بدینه الّذى ینسلخ عنه بتعلّمه (ما له فى الآخرة من خلاق) أى من نصیب فى ثواب الجنّة، ثمّ قال عزّوجلّ (و لبئس ما شروا به أنفسهم) و رهنوها بالعذاب ( لوکانوا یعلمون) أنّهم قدباعوا الآخرة و ترکوا نصیبهم من الجنّة، لأنّ المتعلّمین لهذا السحر الّذین یعتقدون أن لارسول و لاإله و لابعث و لانشور. فقال (وَ لَقَدْعَلِمُوا لَمَن اشْتَراهُ ما لَهُ فِى الآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ) لأنّهم یعتقدون أن لاآخرة فهم یعتقدون أنّها إذا لم تکن آخرة فلاخلاق لهم فى دار بعد الدنیا و إن کانت بعد الدنیا آخرة فهم مع کفرهم بها لاخلاق لهم فیها. ثمّ قال (و لبئس ماشروا به أنفسهم) بالعذاب إذ باعوا الآخرة بالدنیا و رهنوا بالعذاب الدائم أنفسهم (لوکانوا یعلمون) أنّهم قدباعوا أنفسهم بالعذاب و لکن لایعلمون ذلک لکفرهم به، فلمّا ترکوا النظر فى حجج الله حتّی یعلموا عذّبهم علی اعتقادهم الباطل و جحدهم الحقّ .

بقره /102. عیون أخبار الرضا 1 / 266.

 

صدوق گوید: محمد بن قاسم مفسّر معروف به ابوالحسن جرجانی(ره ) ما را حدیث کرد که یوسف بن محمد بن زیاد و علی بن محمد بن سیّار از پدرشان، از حسن بن‌علی، از پدرش علی بن محمد، از پدرش محمد بن علی، از پدرش علی بن‌موسی بن جعفر، از پدرش موسی بن جعفر، از پدرش جعفر بن محمد(ع) درباره این سخن خداوند عزّوجلّ (و آنچه را شیطانها در سلطنت سلیمان خوانده بودند، پیروی کردند و سلیمان کفر نورزید ) ما را چنین حدیث نمود که فرمود: آنچه شیطانهای کافر از سحر و نیرنگ در سلطنت سلیمان می‌خواندند، پیروی کردند، کسانی که می‌پنداشتند سلیمان بدان سلطنت یافته و ما نیز عجایبی به ظهور می‌رسانیم تا مردم اطاعت ما کنند و گفتند: سلیمان، کافر و جادوگری زبردست است که به جادو آنچه را بر آن حکم می‌راند، مالک شده و بر آن قدرت یافته است، پس خداوند عزّوجلّ پاسخ‌شان داد و فرمود (سلیمان کافر نشد) و جادویی به کار نبست آن‌گونه که این کافران گویند، بلکه شیطانها با آموختن جادو به مردم، کفر ورزیدند، جادویی که آن را به سلیمان و ما نسبت دادند (آنچه بر آن دو فرشته، هاروت و ماروت در بابل فرو فرستاده شده بود [پیروی کردند]) که پس از نوح(ع) ساحران و تردستان زیاد شدند و خداوند عزّوجلّ دو فرشته را به سوی پیامبر آن زمان گسیل داشت با همان وردی که جادوگران بدان جادو می‌کردند و ذکری که با آن جادوی‌شان را باطل کرده و کیدشان را به خودشان باز می‌گرداند، و آن پیامبر(ع) از آن دو فرشته، آنچه را که باید، فرا گرفت و به امر خدا به بندگان او عزّوجلّ رساند و فرمان‌شان داد تا در برابر سحر ایستاده، آن را باطل کنند اما ایشان را از این که خود، مردم را سحر کنند نهی کرد. چنان که نشان می‌دهد که سَم چیست و چگونه اثر سوء آن دفع می‌شود. سپس خداوند عزّوجلّ فرمود (آن دو فرشته هیچ کس را تعلیم [سحر] نمی‌کردند مگر آن که می‌گفتند ما آزمایشی [برای شما] هستیم پس زنهار کافر نشوی‌) یعنی آنکه آن پیامبر(ع ) دو فرشته را دستور داد تا به صورت دو انسان بر مردم ظاهر شده، سحر را همانطور که خداوند به آن دو یاد داده بود که خداوند فرمود (از احدی یاد نگرفتند) این سحر را، و نحوه باطل ساختن آن را به ایشان بیاموزند (تا آنکه بگویند) به هر فراگیری (ما تنها وسیله‌ای برای آزمایشیم‌) و آزمونی برای همه بندگان تا خداوند عزّوجلّ را در آنچه از این [سحر] می‌آموزند، اطاعت کنند و بدان نیرنگ ساحران را نابود سازند و مردم را سحر نکنند، ( پس کافر مشو) با به کارگیری این سحر و قصد آزار و زیان رساندن بدان و با دعوت مردم به این که معتقد شوند تو زنده نموده و می‌میرانی و آنچه جز خدا قدرت انجام آن را ندارد، انجام می‌دهی که این کفر است‌. خداوند عزّوجلّ فرمود (پس فرا می‌گیرند) یعنی علاقه‌مندان به جادو (از آن دو) یعنی از آنچه شیطانها در سلطنت سلیمان از انواع نیرنگ نوشتند و از آنچه (آنچه بر آن دو فرشته، هاروت و ماروت در بابل نازل شد) از این دو گروه (آنچه بدان میان شخص و همسرش جدایی می‌افکنند) این چیزی است که برای زیان رساندن به مردم فرا گرفته می‌شود، سخن‌چینی و انواع حیله‌ها و در پرده سخن گفتن‌ها فرا می‌گیرند، و این که در فلان جا در زیر خاک شود تا زن نزد شوهرش و مرد نزد همسرش را محبوب کنند تا آنجا که میان‌شان جدایی افکنند، پس خداوند عزّوجلّ فرمود (آنها نمی‌توانند به هیچ کس زیانی رسانند مگر به إذن خداوند) یعنی فراگیران آن بدان نخواهند توانست به کسی زیانی رسانند مگر به اذن خدا یعنی پنهان از خدا و قدرت او که اگر او بخواهد با جبر و قهر بازشان دارد. آنگاه فرمود (فرا می‌گیرند آنچه زیان‌شان رساند و سودی برای‌شان ندارد) زیرا آن جادو را فرا گرفتند تا بدان جادویی کنند و زیانی رسانند، چیزی فرا گرفتند که در دین‌شان به ایشان زیانی رساند و فایده‌ای برای دین‌شان نداشت بلکه با این کار از دین خدا جدا می‌شدند (و به قطع دانستند) این فرا گیرندگان (آنکه/ آنچه با دین خود خریدند) و بدین‌سان که از دین خویش جدا شدند (در آخرت بهره‌ای ندارند) یعنی نصیبی از ثواب بهشت نبرند، سپس او عزّوجلّ فرمود (خویشتن را به بدترین آنچه ممکن بود فروختند) و گرفتار عذاب ساختند ( ای کاش می‌فهمیدند) که آخرت را فروخته و بهره خود از بهشت را رها کرده‌اند که فراگیران این جادو معتقدند نه پیامبری وجود دارد و نه خدا و نه زنده شدن و برانگیختنی‌. آنگاه فرمود (آنچه خریده‌اند در آخرت هیچ بهره‌ای ندارد) زیرا معتقدند آخرتی وجود ندارد و برآنند چون آخرتی وجود ندارد بهره‌ای در سرای پس از دنیا ندارند در حالی که از پس دنیا آخرتی است و آنان با کفر خود بدان، بهره‌شان در آنجا را از دست دادند سپس فرمود (چه بد چیزی است آنچه خویش را بدان فروختند) که در برابر دنیا آخرت را فروختند و خویشتن را گرفتار عذابی دائم نمودند (کاش در می‌یافتند) که خود را به عذاب فروخته‌اند اما نمی‌دانند به خاطر کفرشان به او بوده است. و چون حجّت های خدا را نادیده انگاشتند، تا حقیقت را دریابند، خداوند به اعتقاد باطل و انکارشان نسبت به حق، عذابشان نمود .

نوشته شده توسط: مریم

آب هم جادو می کند(چاق ها بخوانند) یکشنبه 86/7/29 ساعت 10:32 عصر

«چگونه آب لاغر می کند؟»

چگونه 8 لیوان آب در روز چربی‌های اضافی را آب می‌کند؟

نوشیدن آب

گرچه ممکن است عجیب به نظر بیاید، ولی آب به احتمال قوی لوسیون منحصر به فرد موثر در کاهش وزن ‌و پیشگیری از چاقی مجدد است. با این که بیشتر ما توجه لازم را به اهمیت حیاتی آب نداریم، ‌این ماده بی‌رنگ و بو ممکن است تنها لوسیون جادویی واقعی برای کاهش پایدار وزن ما باشد!

نوشیدن آب طبیعتا اشتهای شما را کاهش می‌دهد و به بدنتان کمک خواهد کرد چربی‌های ذخیره شده را وارد چرخه سوخت و سوز(متابولیسم) کند. مطالعات به عمل آمده نشان می‌دهد کاهش مصرف آب موجب افزایش ذخیره چربی بدن می‌شود، در حالی که افزایش نوشیدن آب به سوخت و سوز چربی‌ها کمک موثری می‌کند.

علت این پدیده زیست شناختی چنین است:

کلیه‌های ما بدون رسیدن مقدار کافی آب به آن‌ها قادر به فعالیت نیستند. وقتی کلیه‌ها در سطح توانایی شان کار نکنند بخشی از بار آن‌ها به کبد سرازیر می‌شود. یکی از عملکردهای اولیه کبد تنظیم چرخه سوختی، ‌یا همان متابولیسم چربی‌های ذخیره شده برای تبدیل آن‌ها به انرژی مورد نیاز بدن است. چنانچه قرار باشد کبد برخی از عملکرد کلیه‌ها را به عهده بگیرد،‌ دیگر نخواهد توانست کار‌های اساسی خودش را با حداکثر توان انجام بدهد. یکی از نتایج این جابجایی مسئولیت‌ها در بدن ما، سوخت و سوز مقدار کم‌تری از چربی‌های ذخیره شده،‌ به عبارتی باقی ماندن چربی‌های زاید و توقف جریان کاهش وزن مطلوب خواهد بود.

نوشیدن آب کافی همچنین بهترین راه برای حفظ کیفیت مطلوب مایعات بدن است. وقتی بدن آب کمتری دریافت کند، ادارکش از این موضوع به خطر افتادن حیات خواهد بود. در نتیجه بدن دست به ذخیره سازی هر قطره از آب موجود در خود خواهد زد. آب در فضاهای برون سلولی ذخیره خواهد شد (خارج از سلول‌ها). این امر موجب ورم پاها، ران‌ها و دست‌ها خواهد شد. در چنین وضعیتی در بهترین حالت، هورمون‌های بازدارنده ادراک راه حلی موقت پیش پای ارگانیسم می‌گذارند. آن‌ها موجب می‌شوند آب ذخیره شده در فضاهای بین سلولی همراه مقداری مواد ضروری انرژی زای بدن به زور به سمت کلیه‌ها حرکت کند. در این هنگام مجددا بدن تصور خواهد کرد با یک تهدید حیاتی مواجه شده است و در اولین فرصت ممکن به پر کردن جای خالی آب‌های از دست رفته خواهد پرداخت. به این ترتیب وضعیت به سرعت به حالت پیشین باز خواهد گشت.

بهترین راه برای غلبه بر مشکل حفظ میزان حیاتی آب بدن، در اختیار قرار دادن ماده مورد نیاز آن است. تنها پس از دریافت آب کافی، آب ذخیره شده در فضاهای بین سلولی به طور طبیعی آزاد می‌شود.

اگر شما همواره با مشکل حفظ میزان آب مورد نیاز بدنتان روبرو هستید، ممکن است این مساله ناشی از مصرف بیش از حد نمک باشد. بدن شما تحمل غلظت معینی از سدیم را دارد. هر چه نمک بیشتری مصرف کنید، سیستم حیاتی شما دست به رقیق کردن بیشتر مایعات درون بدنتان خواهد زد. اما رهایی از نمک اضافی مصرف شده نیز ساده است. کافی است آب بیشتری بنوشید. هنگام خروج آب با فشار از کلیه‌ها، سدیم اضافی نیز دفع می شود.

افرادی که اضافه وزن دارند، نیاز به نوشیدن آب بیشتری نسبت به لاغرها دارند! افرادی که جسمشان بزرگ‌تر از دیگران است، بار متابولیسمی بیشتری را هم تحمل می‌کنند. از آنجا که می‌دانیم آب کلید سوخت و سوز چربی‌ها در بدن ما می‌باشد، در نتیجه کسانی که اضافه وزن دارند به آب بیشتری نیاز دارند.

آب ضمنا به بدن کمک می‌کند تا ریتم مناسب عملکرد عضلانی را حفظ کند. این کار با فراهم آوردن امکان انقباض و انبساط طبیعی و ممانعت از آب باختگی عضلات میسر می‌شود. آب همچنین از چین و چروک خوردن پوست، که نوعا پس از کاهش وزن رخ می‌دهد پیش‌گیری می‌کند. سلول‌ها که در هنگام کاهش وزن کوچکتر شده‌اند با رسیدن آب کافی به آنها شاداب می‌شوند، و در نتیجه پوست صاف، شفاف و با نشاط خواهد شد.

آب به بدن شما کمک می‌کند، خود را از شر مواد زاید خلاص کند. در هنگام کاهش وزن بدن شما مواد زاید خیلی بیشتری دارد که باید آن را دفع کند. تمام چربی‌های سوخت و سوز شده باید دور ریخته شود. مجددا مقدار کافی آب به تخلیه این ضایعات از بدن کمک می کند.

آب همچنین می‌تواند یبوست را برطرف کند. وقتی بدن بیش از اندازه کم آب دریافت کند، تمام آب مورد نیاز خود را با تخلیه کامل آب‌های درون خود از کلیه نقاط بدن تامین خواهد کرد. روده بزرگ یکی از منابع اصلی تامین آب در این گونه مواقع است. اما نتیجه چیست؟ یبوست. با این حال وقتی فرد آب کافی مصرف کند روده‌ها عملکرد طبیعی خود را از سر خواهند گرفت.

 

*مطالب مرتبط:

آب، اکسیر حیات

کم آبی؛ خطری در تابستان

روزانه دو لیتر مایعات بنوشید

نوشیدن آب را در هوای گرم محدود نکنید

آثار آب درمانی در بدن


نوشته شده توسط: مریم

فرهنگی یکشنبه 86/7/29 ساعت 10:1 عصر

اقدام صهیونیست‌ها در تخریب یکی از ورودی‌های مسجد‌الاقصی، احساسات بیش از یک میلیارد مسلمان دنیا را جریحه‌دار کرد؛ وضعیتی که پیش از این نیز مسلمانان، به‌ویژه شیعیان سراسر جهان، در هشتم شوال سال 1344 هجری قمری در تخریب قبور مطهر ائمه‌ی بقیع توسط وهابیان سعودی تجربه کرده بودند.

برخی پیروان اهل سنت بر این باورند که میزان حساسیت شیعیان نسبت به زنده نگه‌داشتن یاد و آثار اهل بیت‌(علیهم‌السلام) بیش از مقدار حساسیتی است که نسبت به پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(ص) ابراز‌می‌دارند؛ صرف‌نظر از میزان صحت و سقم این باور‌، آنچه که اینک و پس از تحرکات جدید صهیونیست‌ها در قدس، در جهان اسلام روی‌داده‌است، عکس گزاره‌ی بالا را به‌نمایش‌می‌گذارد:

چندی‌است که اسرائیلی‌ها اقدام به حفاری‌هایی در نزدیکی «باب المغاربة»، یکی از هفت دروازه‌ی ورودی مسجد‌الاقصی نموده‌اند. منابع صهیونیستی هدف از این کار را انجام تعمیراتی بر روی درب چوبی این ضلع از مسجد اعلام کرده‌اند! درحالی‌که پرواضح است، انجام چنین مرمتی، نیاز به استفاده از وسایل دقیق و ظریف دارد تا به ارزش و قدمت محل مورد تعمیر، لطمه‌ای وارد‌نشود، نه اینکه از ابزارهایی همچون بولدوزرهای سنگین استفاده‌شود، بنابراین کاملا محرز است که هدف اسراییل «ویرانی و تخریب» است نه «بازسازی و مرمت».
از زمان روی کار‌آمدن وهابیون در عربستان، بقیع به یک معنا منطقه ممنوعه و زیارت آن حتی از دور و از پشت دیوار و نرده حائل ، به ویژه برای حجاج شیعه یک مشکل همیشگی است

در پی این تحرکات - که سابقه‌ی حفاری‌های طولانی یهودیان افراطی و اساطیری در زیر مسجدالاقصی را نیز دوباره در اذهان و محافل اسلامی زنده‌کرد- همچنان غوغایی در جهان اسلام و مسلمانان برانگیخته شده‌است.

گذشته از تجمعات و اعتراضات شهروندان قدس، که به بازداشت «شیخ رائد صلاح»، رهبر جنبش اسلامی فلسطین و 6 عضو همراه وی در تاریخ 7/3/2007 و انتقال آن‌ها به مکانی نامعلوم و حتی هجوم ارتش صهیونیسم به خانه‌های فلسطینی‌های ساکن در اطراف مسجد‌الاقصی انجامید، مسلمانان سراسر جهان نیز نسبت به این مسأله به‌شدت اعتراض‌کردند؛ تا جایی که برخی از آنان اِعمال فشار بر محافل و سازمان‌های بین‌المللی را نیز خواستارشده‌اند.

اعلام محکومیت تخریب‌های اسراییل از سوی علمای فلسطین

همچنین صدور بیانیه‌های جداگانه از سوی علما و رهبران جنبش‌های مختلف فلسطین و محکومیت حفاری‌های اخیر در باب‌المغاربه‌ی مسجدالأقصی نیز شاهدی بر این مدعاست؛ چراکه علمای مسلمان با هدف آگاهی‌بخشی مسلمانان و بیدارکردن ‌پیروان مذاهب اسلامی و حتی مسیحی برای جلوگیری از تجاوزات نابخردانه و غیرقانونی ارتش اسراییل در اطراف این مکان شریف تلاش‌می‌کنند. در این میان می‌توان به بیانیه‌های «شیخ تیسیر التمیمی»، قاضی قضات فلسطین، هشدار «شیخ رائد صلاح»، رییس جنبش اسلامی فلسطین و ... اشاره‌کرد:

اما متأسفانه باید گفت: در حال حاضر شاهد آن هستیم که مسلمانان جهان، به‌ویژه بیشتر برادران اهل سنت، نسبت به تخریب و توهینی که در سرزمین‌های مقدس اسلامی و تخریب آثار اسلامی قبل و بعد از هجرت، آن هم در مسقط الرأس اسلام و محل تولد و زندگی رسول الله(ص) انجام‌می‌شود، بی‌‌توجهند.
هشدار رییس جنبش اسلامی فلسطین نسبت به حفاری‌های مجدد اسراییل در مسجدالأقصی

به فهرستی از این تخریب‌ها و تلاش‌ها بنگرید:
قاضی قضات فلسطین: قدس پایتخت تاریخی، دینی و سیاسی مسلمانان است

1. تخریب بخش وسیعی از کوه «ابوقبیس« در کنار ورودی‌های «باب‌السلام» و «باب علی» مسجدالحرام و ساخت اقامتگاه سلطنتی بر روی آن. در اهمیت این کوه، همین بس که علاوه بر وقوف تاریخی پیامبر(ص) بر آن، در اولین دعوت خود در مکه، خواندن دعایی در کنار آن، از زمره‌ی اعمال حجاج و زائرین است.
مفتی فلسطین حفاری‌های مجدد در «باب المغاربه»‌ی مسجدالأقصی را محکوم‌کرد

2. کم‌اهمیت جلوه‌دادن محل تولد پیامبر(ص) در شهر مکه و تبدیل آن به کتابخانه‌ای محقر. کسانی که توفیق زیارت خانه‌ی خدا را یافته‌اند، می‌دانند که در طول شبانه‌روز، مأمورانی در کنار این محل ایستاده‌اند تا زائران را از توقف در این مکان مقدس و تاریخی بازدارند؛ حال آنکه اولین ایستگاه ویرانی کاخ‌های قیاصره و اکاسره، همین خانه‌ی کوچک بود و خواندن دعاهایی در کنار آن نیز از جمله ادعیه‌ی وارده است.

3. تخریب بارگاه ائمه(علیهم‌السلام) و صحابه‌ی مدفون در بقیع؛ که بی‌شک یکی از فجیع‌ترین جنایات دینی و فرهنگی قرن اخیر محسوب‌می‌شود.
اگرچه مسلمانان دانشمند و روشن‌ضمیر در جای جای جهان اسلام ،انزجار خود را نسبت به اقدامات تروریستی در اماکن زیارتی - که عمدتا از سوی "وهابیون" انجام‌می‌شود- اعلام‌می‌دارند؛ اما غالب مسلمانان جهان عمدا یا سهوا از این پیوند وهابی – صهیونی در انهدام پیشینه مسلمانان غفلت‌می‌کنند

4. تخریب کوهی در کنار مسجد النبی (ص) که دارای ارزش دینی و تاریخی است آن‌هم جهت کاربری‌های تجاری و ساختمان‌سازی.(خوشبختانه با اعتراضاتی که درموسم حج امسال صورت‌گرفت و با دستوری که از سوی «سلطان بن عبدالعزیز»، ولیعهد عربستان صادرشد، این تخریب درحال حاضر متوقف‌شده‌است)

5. تخریب حرم امامین عسکریین‌(علیهم‌السلام) در سامراء؛ شهری که بیشتر جمعیت آن را اهل سنت تشکیل‌می‌دهند.

6. تلاش برای تخریب حرم مطهر امیرالمؤمنین علی(ع) و حضرت سیدالشهداء(ع).

7. تخریب مرقد اصحاب گرانقدر پیامبر(ص) و ائمه - علیهم السلام - نظیر «سلمان فارسی» و «عبدالله بن‌موسی الکاظم» در عراق و «مزار سادات» در «بعقوبه».

اگر چه مسلمانان دانشمند و روشن‌ضمیر در جای جای جهان اسلام، انزجار خود را نسبت به این‌گونه اعمال - که عمدتاً از سوی "وهابیون" انجام‌می‌شود- اعلام‌می‌دارند، اما جمع کثیری از مسلمانان جهان، عمداً یا سهواً از این پیوند وهابی – صهیونی در انهدام پیشینه‌ی مسلمانان غفلت‌می‌ورزند.
قدرت‌یافتن شیعیان در عراق و حضور پرقدرت حزب‌الله در عرصه سیاسی لبنان، موجب هراس وهابیان سعودی شده‌است به ویژه اینکه در خود عربستان نیز یک اقلیت مهم شیعی وجود‌دارد که بر اساس برخی آمارها تا 20 درصد جمعیت شبه‌جزیره را شامل‌می‌شود

می‌توان گفت، افکار عمومی اسلامی جهان همواره در مقابل توطئه‌های دشمنان اسلام در فلسطین و مسجدالأقصی واکنش نشان‌می‌دهد؛ اما نکته‌ی حائز اهمیت این است که همین افکار عمومی اسلامی، در سراسر جهان، نسبت به تخریب مشاهد و آثار اسلامی در حجاز و عراق بی‌تفاوت است.

«بقیع»، یک قبرستان تاریخی است که چهارتن از امامان شیعه یعنی امام حسن مجتبی(ع)، امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و نیز بسیاری از صحابه‌ی مشهور پیامبر اسلام(ص) در آنجا دفن‌شده‌اند. همچنین بر اساس برخی روایات، پیکر مطهر حضرت فاطمه(س)، دختر پیامبر(ص) نیز احتمالا" در این قبرستان دفن‌شده‌است.

بر اساس اسناد و تصاویر منتشرشده، این قبرستان تا قبل از روی کار‌آمدن حکومت وهابی سعودی در عربستان، همچون بسیاری دیگر از بقاع متبرکه و قبور ائمه و امام‌زادگان شیعه، دارای گنبد و بارگاه بوده و حجاج شیعه و حتی اهل سنت هنگام وقوف در مدینه به زیارت این قبور می‌آمده‌اند؛ اما از زمان استیلای وهابیون بر شبه جزیره، که هرگونه زیارت قبور را معادل شرک به خداوند می‌دانند، بسیاری از بارگاه‌های ائمه و صحابه تخریب‌شد.
برای دیدن نخستین تصاویر از قبرستان بقیع و عکس‌هایی از تخریب این مکان مقدس به دست وهابیت اینجا کلیک کنید!

وهابیون حتی قصد‌داشتند، قبور ائمه‌ی کربلا و نجف را نیز از بین ببرند. حتی گفته‌می‌شود، آن‌ها قصد تخریب قبر پیامبر اسلام(ص) را داشتند که البته به‌دلیل واکنش شدید عامه‌ی مسلمانان از این اقدام خودداری‌کردند.

اما مسأله‌ی مهم این است که از زمان روی‌کارآمدن وهابیون در عربستان، بقیع به یک معنا، "منطقه‌ی ممنوعه" و زیارت آن حتی از دور و از پشت دیوار و نرده‌ی حائل، به‌ویژه برای حجاج شیعه یک مشکل همیشگی است، مشکلی که با افزایش قابل‌توجه مسافران عمره‌ی مفرده از ایران، در سال‌های اخیر حادتر شده‌است.
نمایی از قبرستان بقیع

قبرستان همیشه غریب

البته بعد از چند سال تحریم حج تمتع از جانب ایران و شروع مجدد اعزام زائران، بر اساس پروتکل‌های تعیین‌شده، ماموران سعودی تا حدودی از مشکل‌آفرینی برای حجاج ایرانی جلوگیری‌کردند. برای مدتی به‌دلیل رونق نسبی روابط ایران و دربار سعودی، مأموران این کشور، برخورد احترام‌آمیزی با حجاج ایرانی داشتند. برخی آزادی‌های نسبی هم برای زائران ایرانی در اطراف قبرستان بقیع به‌وجودآمد، اما در چند سال اخیر، مجدداً سخت‌گیری‌ها و اذیت‌های گذشته باب‌شده‌است.

هم‌اکنون علاوه بر حج تمتع، سالانه ده‌ها هزار نفر از مردم ایران در قالب کاروان‌های مختلف از جمله کاروان‌های دانشجویی و دانش‌آموزی در ایام مختلف سال به حج عمره می‌روند. به همین دلیل، موضوع نحوه‌ی برخورد مأموران سعودی با حجاج ایرانی در قبرستان بقیع، امری مهم است که می‌بایست مسئولان چاره‌ای برای آن بیا‌ندیشند.

به نظرمی‌رسد یکی از عوامل اصلی در سخت‌گیری‌های اخیر سعودی‌ها بر زائران و حجاج ایرانی، مسائل عراق است، حقیقت این‌است که وهابیان سعودی‌ از روند تحولات عراق بعد از سقوط صدام چندان دل خوشی ندارند و از روی کار آمدن یک دولت شیعی به‌شدت نگرانند. آن‌ها ایران را عامل تقویت شیعیان و تضعیف اهل سنت در عراق می‌دانند. موضوع هلال شیعی که ابتدا از جانب شاه اردن مطرح‌شد، اکنون در میان وهابیان سعودی‌ نیز که خود را رهبر جهان عرب می‌دانند، مطرح‌است.
چندی پیش مشخص‌شد که برخی کتبی که به اسم علمای شیعه در عربستان توزیع‌می‌شود، جعلی‌‌است و علمای شیعی که کتاب‌ها به نام آن‌ها توزیع‌می‌شود، اصولا" صاحب چنان تالیفاتی نیستند

رفتار دوگانه سعودی‌ها

قدرت‌یافتن شیعیان در عراق و حضور پرقدرت "حزب الله" در عرصه‌‌‌ی سیاسی لبنان موجب هراس وهابیون شده‌است، به‌ویژه اینکه در خود عربستان نیز یک اقلیت مهم شیعی وجوددارد که بر اساس برخی آمارها تا 20 درصد جمعیت شبه جزیره را شامل‌می‌شود.

البته این مسائل، بهانه‌هایی نیستند که دولتمردان سعودی در ظاهر بدان اشاره‌‌می‌کنند، آن‌ها مسائل دیگری را نیز دستاویز ایجاد محدودیت برای زائران و حجاج ایرانی و شیعه قرارمی‌دهند. اخیراً در جریان پیگیری‌های مسئولان ایرانی برای رفع مشکلات موجود، طرف سعودی برخی مسائل را به‌میان‌کشید‌ه‌است، از جمله خواندن دعا با صدای بلند، صلوات‌فرستادن در مسجدالنبی هنگام اذان، سب صحابه در پشت قرآن‌ها و...!

آن‌ها همچنین با اعتراض به توزیع کتاب‌های شیعی توسط برخی زائران ایرانی بر این‌باورند که این کتاب‌ها حاوی اهانت به برخی باورهای اهل سنت و صحابه‌ی پیامبر است. طرح این موضوع از جانب سعودی‌ها البته ممکن است بیراهه‌نباشد؛ چراکه چندی پیش مشخص‌شد که کتاب‌ها‌یی که به اسم علمای شیعه در عربستان توزیع‌می‌شود، جعلی‌است و علمای شیعی که کتاب‌ها به نام آن‌ها توزیع‌می‌شود اصولاً صاحب چنان تألیفاتی نیستند! نظیر کتا‌ب‌هایی که به اسم «علامه عسکری» و «آیت الله جعفر سبحانی» در مدینه و بقیع توزیع‌شده‌بود.

هراس موهوم از هلال شیعی

از سوی دیگر، حتی اگر توزیع برخی کتاب‌ها با مشخصاتی که دولتمردان سعودی می‌گویند، واقعیت داشته‌باشد، مغایر با سیاست رسمی حکومت ایران است. دولتمردان جمهوری اسلامی حتی در داخل کشور نیز درگیر مبارزه‌ای جدی با برخی گروه‌های افراطی هستند که تحت لوای دفاع از تشیع و ولایت، به گونه‌ای اهانت‌آمیز با باورهای سایر مسلمانان برخوردنموده و از این طریق به اصل انسجام اسلامی که یک استراتژی محور جمهوری اسلامی است، خدشه وارد‌می‌کنند.
از ابتدای گشایش درب بقیع به روی زائران تعدادی از طلاب وهابی با حضور بر سر مقابر مطهر بزرگان اسلام به زائران شیعه به ویژه ایرانی‌ها بی‌حرمتی‌های فراوانی ابراز‌می‌دارند

این درحالی‌است که خود حکومت سعودی، برنامه‌های تبلیغی وسیعی برای تمامی حجاج از جمله حجاج ایرانی دارد و سالیان مدیدی است که برخی کتاب‌های مبلغ وهابیت در بین حجاج ایرانی توزیع‌می‌شود.

از سوی دیگر، اهانت‌های لفظی طلاب وهابی در قبرستان بقیع که اکثراً تبعه‌ی کشور افغانستان نیز هستند، باعث ایجاد جنگ روانی و جلوگیری از نیایش بی‌دغدغه‌ی شیعیان و دیگر علاقمندان اهل‌بیت(علیهم‌السلام) در این مکان شریف شده‌است.

کتاب‌های مسئله‌دار

همچنین از ابتدای گشایش درب بقیع به روی زائران تعدادی از طلاب وهابی با حضور بر سر مقابر مطهر بزرگان اسلام به زائران شیعه به ویژه ایرانی‌ها بی‌حرمتی‌های فراوانی ابرازمی‌دارند.

در خاتمه می‌توان‌گفت: تمایز شدید آستانه‌ی تحریک شیعیان و اهل سنت و اهتمام هر یک از آن‌ها به گوشه‌ای از تاریخ و فرهنگ اسلامی، نشانه‌ی شکاف عمیقی است که متأسفانه از لحاظ تاریخی بین آن‌ها وجودداشته و اینک با توطئه‌ی دشمنان و غفلت دوستان، بروز و ظهور یافته‌است و آنچه که تاکنون برای پرکردن این شکاف انجام‌شده - نظیر اجلاس گوناگون تقریب بین مذاهب اسلامی -کافی نبوده‌است و دلسوزان دو طایفه باید هر چه زودتر تمهیدات عملی‌تری برای وحدت بیاندیشند.

منبع: خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا)


نوشته شده توسط: مریم

پیشنهاد پوتین.... جمعه 86/7/27 ساعت 11:3 عصر

پیشنهاد پوتین چه بود؟

 

مقام معظم رهبری _ پوتین

 

مقام معظم رهبری در دیدار رئیس جمهور روسیه با تاکید بر گسترش مناسبات دو کشور، خاطرنشان کردند:ما مصمم هستیم که نیاز کشور خود به انرژی هسته ای را تأمین کنیم و به همین علت مسئله غنی سازی را جدی می گیریم.

 

به گزارش خبرگزاری فارس، به نقل از پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی  در دیدار رئیس جمهور روسیه، ظرفیتهای متنوع و مختلف دو کشور را زمینه مساعدی برای گسترش روابط خواندند و با اشاره به تأکید آقای پوتین درباره عزم جدی مسکو برای گسترش نامحدود و همه جانبه روابط با تهران افزودند: ما نیز از گسترش مناسبات استقبال می کنیم و آن را به نفع دو کشور و دو ملت می دانیم.

 

ایشان، با ابراز نارضایتی از مناسبات اقتصادی فعلی دو کشور، گسترش این مناسبات را تأمین کننده منافع دو کشور دانستند و خاطرنشان کردند: همانگونه که وجود «ایران مستقل» به نفع روسیه است، وجود «روسیه مقتدر» هم به نفع ایران است.

 

حضرت آیت الله خامنه ای عظمت و قدرت درونی هر ملت را، اقتدار واقعی آن کشور خواندند و تأکید کردند: ملت ایران و جمهوری اسلامی، «منطقِ پایداری در دفاع از منافع ملی» را برگزیده است چرا که یقین دارد زیاده خواهی دشمنان این ملت، هیچ حد و پایانی ندارد و به همین علت، ملت و دولت ایران با پرهیز از ماجراجویی یا بهانه دادن به دست دشمن، همچنان براساس این منطق هوشیارانه و مقتدرانه، عمل خواهد کرد.

 

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به میهمان نوازی ملت ایران افزودند: تصویر ملت روسیه در ذهن ما، تصویر روشن و خوبی است و این به علت مقاومتها و تدابیری است که ملت روسیه در مقاطع مختلف از خود نشان داده است.

 

ایشان با اشاره به زیاده خواهی های بی حد و حصر و بهانه‌جویی‌های آمریکا افزودند: آمریکایی‌ها با هر کشور و دولتی که در برابر منافع نامشروع آنها بایستد و به طور مستقل عمل کند مخالفند اما ملتها را نمی توان با این گونه زیاده خواهی شکست داد.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به استمرار تهدیدات آمریکا در تمامی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی تأکید کردند: آمریکا از هیچ کاری برای ضربه زدن به ملت ایران دریغ نکرده است اما ماجراجویی‌هایش نتیجه عکس داده است و این ناکامی ها در مقابل چشمان آنان قرار دارد.

 

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به آمادگی ایران برای اعتمادسازی کامل افزودند: همکاری ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی، کار معقول و درستی است که ادامه خواهد یافت و ما مصمم هستیم که نیاز کشور خود به انرژی هسته ای را تأمین کنیم و به همین علت مسئله غنی سازی را جدی می گیریم.

 

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به ایده تشکیل اوپک گازی و مذاکرات خوبی که رئیس جمهور روسیه در ایران داشته است ابراز امیدواری کردند: نتایج این مذاکرات در آینده ی روشنِ روابط دو کشور، مفید و مؤثرباشد.

 

حضرت آیت الله خامنه ای در پایان سخنانشان خطاب به آقای پوتین گفتند: درباره سخنان و پیشنهاد شما تأمل خواهیم کرد.

 

 

حضرت آیت الله خامنه ای در پایان سخنانشان خطاب به آقای پوتین گفتند: درباره سخنان و پیشنهاد شما تأمل خواهیم کرد.

در این دیدار که آقای احمدی نژاد رئیس جمهور نیز حضور داشت آقای ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه مذاکرات همه جانبه خود با رئیس جمهور ایران را جدی و بسیار خوب ارزیابی کرد و گفت: در مذاکرات فشرده تهران درخصوص تحول در سطح روابط دوجانبه به منظور ارتقای جدی، همه جانبه و نامحدود همکاریها و گسترش آن در ابعاد مختلف به ویژه در بخشهای انرژی، حمل و نقل و هوا - فضا بحث شد و به دورنمای بسیار روشن از روابط دو کشور دست یافتیم.

 

رئیس جمهور روسیه تصریح کرد: منافع ملت روسیه در وجود یک ایران قوی و مؤثر در عرصه بین المللی نهفته است و مسکو درخصوص همکاریهای خود با تهران هیچ محدودیتی قائل نیست و در حال و آینده بدون هیچ تردیدی در این مسیر حرکت خواهد کرد.

 

وی همچنین افزود: روسیه برای موضع ایران درخصوص مسئله هسته ای احترام قائل است و استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای را حق ایران می داند ضمن آنکه با هرگونه تحمیل بر ضد ایران مخالف است.

آقای پوتین با استقبال از همکاریهای ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی خاطرنشان کرد: مسکو از این ابتکار عمل جمهوری اسلامی ایران حمایت می کند.

 


نوشته شده توسط: مریم

گناه حاج یونس «نهی ارشادی» بود

یادداشت فردوس حاجیان بر «میوه ممنوعه» ( 1 )

فردوس حاجیان

فردوس حاجیان مدرس دانشگاه در حوزه‌ی ادبیات نمایشی و کارگردان تئاتر در مطلبی با عنوان "«میوه‌ی ممنوعه» خط قرمز نبود و گناه حاج یونس «نهی ارشادی» بود" به تفسیر قرآن در زمینه این مجموعه‌ی تلویزیونی به کارگردانی حسن فتحی پرداخته است.

حاجیان که به جای مقدمه این مطلب (که در اختیار سرویس تلویزیون ایسنا قرار داده)، اشعاری را به استاد علی نصیریان پیشکش کرده است که در پایان مطالب آورده می‌شود.

مطلب این هنرمند و مدرس دانشگاه درباره‌ی «میوه ممنوعه» به شرح زیر است:

"«و یا آدَمُ اسْکُنْ اَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّهَ....» و ای آدم، تو و همسرت در بهشت مسکن کنید و از آن هر قدر که می‌خواهید بخورید. ولی نزدیک این درخت مشوید که در آن صورت از ستمکاران خواهید شد.پس شیطان آن دو را وسوسه کرد، تا بلکه بتوانند عیب‌هایی از ایشان که پوشیده بود آشکار سازد و لذا گفت: پروردگار شما، شما را از این درخت نهی نکرده، مگر برای این که در نتیجه‌ی خوردن از آن مبدل به فرشته نشوید و یا از جاودانان در بهشت نگردید. (و اگر شما از آن بخورید، همیشه در بهشت خواهید ماند) آن‌گاه برای آن دو سوگند یاد کرد: که من از خیرخواهان شمایم. با این وسیله و با نیرنگ‌های خود آن دو را به خود نزدیک کرد تا آن که از از درخت بخورند. همین که خوردند عیبشان ظاهر شد. ناگریز شروع کردند از برگ‌های بهشتی بر خود پوشیدن، و پروردگارشان ندایشان داد: که مگر به شما نگفتم: از این درخت مخورید؟ و مگر نگفتم شیطان برای شما دشمن است آشکار؟

گفتند: پروردگارا ما به خویشتن ستم کردیم، اگر ما را نبخشی و رحم نکنی، حتماً از زیانکاران خواهیم شد، فرمود: از بهشت پائین بروید که بعضی بر بعضی دیگر دشمنید و زمین تا مدتی معین (یعنی تا هنگام مرک) جایگاه شماست و نیز فرمود در همانجا زندگی کنید و درآن جا بمیرید و از همان جا دوباره بیرون شوید (سوره اعراف آیات 19 تا 25)

در تفسیر قمی از پدرش و او بدون سند روایت آورده که: شخصی از امام صادق(ع) از بهشت آدم پرسید که آیا از بهشت‌های دنیا بوده؟ و یا از بهشت‌های آخرت؟ امام در پاسخ فرمود: از بهشت‌های دنیا بوده، آفتاب و ماه در آن طلوع می‌کردند و اگر از بهشت‌های آخرت بود، آدم تا ابد از آن بیرون نمی‌شد. چون اگر کسی وارد بهشت جاودان شود از آن بیرون نمی‌رود...

آدم چهل روز به سجده بود، بر بهشتی که از دست داده بود می‌گریست. تا آن‌جا که جبرئیل بر او نازل شد و گفت:آیا جز این بود که خدا تو را به دست قدرت خود آفریده و از روح خود در تو دمید؟ و ملائکه را به سجده بر تو وا داشت؟ آدم گفت: همین‌طور بود، جبرئیل گفت: پس چرا وقتی تو را «نهی» کرد از خوردن آن درخت، نافرمانی کردی؟ آدم گفت: آخر ابلیس به دروغ برایم سوگند خورد. (تفسیر قمی جلد 1 صفحه 43)

سوال این است که خطیئه و گناه آدم در این بهشت موقت برزخی که طلوع و غروب خورشید دارد که زمان آن هم محدود است که به روایتی زمان حضور آدم و حوا در آن فقط 6 ساعت بود! و خداوند برای آزمایش آدم آن را خلق کرد چه معنا دارد؟

مگر پیامبر گناه می‌کند؟

در پاسخ باید گفت: آن چه در بدو نظر از آیات قرآن ظاهر می‌شود این است که آدم رسماً گناه کرده مانند آیه‌ی 121 سوره طاها (فَتکونا مِن الظّالمین) زنهار از این درخت مخورید که از ستمگران می‌شوید و نیز جمله‌ی (وَ عَصی آدَمُ رَبَّهُ فَغَوی) آدم پروردگار خود را نافرمانی کرد و در نتیجه گمراه شد و نیز در آیه 23 سوره اعراف که قرآن این گونه حکایت می‌کند: (رَبَّنا ظَلَمْنا اَنْفُسَنا، وَ اِنْ لَمْ تغفرلنا، و ترحمنا، لنکونن من الخاسرین) پروردگارا به خود ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی، و رحم نکنی، از زیانکاران خواهیم بود.

این آن مطلبی است که از نظر خود این ظواهر، و قطع نظر از رسیدگی به دقت همه‌ی آیات داستان، به نظر می‌رسد. و اما اگر در همه‌ی آیات داستان تدبر کنیم، و «نهی» از خوردن درخت را مورد دقت قرار دهیم تعیین پیدا می‌کنیم که «نهی» آدم «نهی مولوی» نبوده، تا نافرمانیش معصیت خدا باشد، بلکه تنها راهنمایی و خیرخواهی و ارشاد بوده و خدای تعالی خواسته است مصلحت نخوردن از درخت و مفسده‌ی خوردن آن را بیان کند، نه این که با اراده‌ی «مولوی»، آدم را به عبث، وادار به خوردن از آن کند.

دلیل این معنا چند چیز است،‌اول این که خدای تعالی هم در سوره‌ی مورد بحث و هم در سوره‌ی اعراف ظلم را متفرع بر مخالفت «نهی» کرده و فرموده:(لا تقربا هذه الشجره، فتکونا من الظالمین) و آن گاه در سوره‌ی (طه) این ظلم را به شقاوت مبدل کرده و فرموده (مواظب باشید شیطان شما را بیرون نکند و گرنه بدبخت می‌شوید)

آن‌گاه این بدبختی را در چند جمله که به منزله‌ی تفسیر است، بیان کرده و فرموده (تو در این بهشت نه گرسنه می‌شوی، و نه تشنه، و نه عریان و نه گرمازده) و با این بیان روشن کرده که مراد به شقاوت، شقاوت و تعب دنیوی است، که از لوازم جداناشدنی زندگی زمینی است، چون در زمین است که انسان به گرسنگی، تشنگی و لختی و امثال آن گرفتار می‌شود.

پس معلوم شد خدا آدم را «نهی» کرد تا گرفتار این‌گونه عوارض نشود. هیچ علت دیگری که باعث «نهی مولوی»باشد، بیان نکرده است. پس به این دلیل نهی نامبرده «نهی ارشادی» بوده و مخالفت«نهی ارشادی» گناه نیست و مرتکب آن را خارج از رسم عبودیت نمی‌شمارد.

حال اگر بگوییم وقتی «نهی ارشادی» باشد و نه « نهی مولوی»،دیگر چه معنا دارد که خدا عمل آدم را «ظلم» و «عصیان» و «غوایت» بخواند؟

پاسخ آن است که ظلم عمل آدم معنایش ظلم به نفس خود بوده است و اما کلمه عصیان در لغت به معنای تحت تأثیر قرار نگرفتن و یا به سختی قرار گرفتن است. مثلاً وقتی گفته می‌شود‌ (کسرته فانکسر، و کسرته فعصی) معنایش این است که «من آن چیز را شکستم و آن شکست» و «من آن چیز را شکستم ولی نشکست»؛ یعنی از عمل من متأثر نشد، پس عصیان به معنای متأثر نشدن است و عصیان «امر» و «نهی» هم به همین معناست و این هم در مخالفت تکالیف «مولوی» صادق است و هم در مورد خطاب‌های ارشادی چیزی که هست در عصر ما و در عرف ما مسلمانان، این کلمه تنها متعین در معنای مخالفت «اوامر» مولوی، از قبیل:نماز بخوان، روزه بگیر، و حج به جای آر و نیز مخالفت «نواهی» مولوی مانند:شراب نخور و زنا مکن و امثال آن شده است.

پس تعیین کلمه مورد بحث در معنای نامبرده، تعیین لغوی نیست. بلکه یا «شرعی» است و یا تعیین در «عرف» متدینین است و این حور تعیّن، ضرری به عمومیت معنا، از نظر لغت و عرف عام جهانی نمی‌زند.

پس مراد از آن «ظلم»، ظلم به نفس و خود را گرفتار تعب و هلاکت کردن است، نه ظلم به «حقوق خدا»، که در باب مساله «ربوبیت» و «عبودیت» از منافیات شمرده می‌شود و این خیلی روشن است.

خطای آدم که ناشی از «نهی ارشادی» است نتیجه‌ی آن هم چون تکالیف «ارشادی» اثر «تکوینی» دارد نه اثر «مولوی». قرار است که این اتفاق بیفتد و او توبه کند و توبه‌اش پذیرفته شود. به زمین هبوط کند تا روزی که دوباره به روی پروردگار برگردد و در بهشت جاودان در جوار پروردگار آرام گیرد.

از طرفی توبه به معنای رجوع و برگشتن بنده به خداست که اگر از ناحیه‌ی خدا قبول شود گناه به کلی محو و نابود می‌شود و گناهکار تائب، مثل کسی می‌شود که اصلاً گناهی نکرده و با چنین کسی معامله بنده‌ی مطیع و منقاد را می‌کنند و در خصوص موردعملی که کرده، معامله امتثال و انعقاد را می‌کنند. و اگر «نهی» از خوردن درخت «نهی مولوی» بود و توبه آدم هم توبه از گناه عبودی، و رجوع از مخالفت «نهی مولوی»، «مولی» بوده، باید بعد از توبه دوباره به بهشت برمی‌گشت، چون توبه مخالفت او را از بین برده بود، زیرا صریح قرآن است که خدا توبه «آدم» را پذیرفت.

و حال آن که می‌بینیم بعد از توبه هم در زمین باقی می‌ماند، و به بهشتش برنگرداندند. از این جا معلوم می‌شود که بیرون شدن از بهشت، به دنبال خوردن از درخت، یک اثر ضروری و خاصیت «تکوینی» آن خوردن بوده است.

همین‌ خاصیت «تکوینی» است که آدم و فرزندانش را در مسیر سعادت قرار می‌دهد. اگر این عمل را نمی‌کرد و به زمین نازل نمی‌شد و یا بدون «خطا» نازل می‌شد، به آن سعادت و کمال نمی‌رسید. او «خطا» کرد توبه‌اش پذیرفته شد. هبوط کرد و راه سعادت و کمال را پیدا کرد. اما شیطان دستور مستقیم «مولی» را عمل نکرد. یعنی حقوق «مولی» را نادیده گرفت. پیداست که جنس خطای او سرپیچی از «امر مولوی» است، پس گناه بزرگ است و نابخشودنی چون اصرار بر این گناه هم دارد. شیطان کبر ورزید و دستور «مولی» را اطاعت نکرد.

هر دو رانده می‌شوند. آدم از بهشت رانده می‌شود، هبوط می‌کند تا به سعادت برسد و ظلم او ظلم به نفس خود است. شیطان هم رانده می‌شود اما گناه و ظلم او ظلم به «مولی» است.

روایت است که شیاطین تا قبل از بعثت حضرت عیسی (ع) تا آسمان هفتم هم می‌رفتند همین که آن حضرت مبعوث شد از آسمان چهارم به بالا ممنوع شدند، سپس وقتی پیامبر اسلام مبعوث شد از همه‌ی آسمان‌ها ممنوع شدند و هدف تیرهای شهاب قرار گرفتند (تفسیر المیزان جلد 216) ذریّه آدم «بار دیگر از ملک پرّان شود آن‌چه اندروهم ناید آن شود»

ذریّه ابلیس از فلک هفتم و از میانه‌ی ملائکه‌ها به زمین رانده می‌شود از همان اثر گناه «امر مولوی» است.

خداوند در آیات 34 سوره‌ی حجر و 12 سوره‌ی اعراف می‌فرماید: «ابلیس از بعثت رانده شد، و چون می‌خواست تکبّر کند و بهشت‌ جای تکبّر نبود، فرود آمد»

پیداست که گناه شیاطین گناه نابخشودنی و «امر مولوی» است و خطای انسان خطای بخشودنی و «نهی ارشادی» است.

زیرا اگر «نهی» از خوردن درخت «نهی مولوی» مولی بود، باید بعد از توبه دوباره به بهشت برمی‌گشت، چون توبه مخالفت او را از بین برده بود.

زیرا صریح قرآن است که خدا توبه آدم را پذیرفت و حال آن که می‌بینیم بعد از توبه هم در زمین باقی می‌ماند و به بهشتش برنگرداندند.

نتیجه آن که بیرون شدن از بهشت به دنبال خوردن از درخت، یک اثر ضروری و خاصیت «تکوینی» آن خوردن بوده،‌ عیناً مانند مردن به دنبال زهر خوردن و سوختن به دنبال در آتش افتادن.

خلاصه آن که ابلیس و ذریّه ابلیس و همه‌ی شیاطین حقوق مولی را نادیده گرفته و می‌گیرند و جنس و ماهیت گناهانشان «اوامر و نواهی مولوی» است اما آدم و ذریّه آدم و همه‌ی نسل‌های بعد مادام که حقوق مولی را نادیده نگیرند خطاهایشان ماهیتاً «اوامر و نواهی ارشادی» است و شامل رحمت پروردگار می‌شوند و سرتاسر قرآن مملو از این حکایت‌ها در دوره‌های مختلف از اقوام مختلف است.

زیرا اگر "نهی" و تکلیف خداوند درخصوص آدم «ارشادی» نبود باید غیرارزش وصفی و تکوینی، اثر دیگر شرعی نداشته باشد، چون توبه‌اش شرعی گناه را از بین می‌برد، و باید در مورد آدم و همسرش اثر شرعی گناه را از بین می‌برد و دوباره به بهشت برمی‌گشتند، و مقام قرب را به دست می‌آوردند.

پیداست اگر پدر و مادر بسر به زمین فرود نمی‌آمدند. کسی می‌توانستند متوجه فقر، ذلت، مکنت، حاجت و قصور خود شوند؟ و چگونه بدون برخورد با تعب و زحمت و رنج زندگی به روح راحت در بهشت خلد و جوار رب العالمین می‌رسیدند؟ و برای جلوه کردن اسماء حسنای خدا، از عفو،‌مغفرت، رأفت، توبه،ستر، فضل و رحمت موردی یافت نمی‌شد. چون مورد این اسماء حسنای خدا،‌ گنه‌کارانند و خدا را درایام دهر نسیم‌های رحمتی است که از آن بهره‌مند نمی‌شوند، مگر گنه‌کارانی که متعرض آن شوند و خود را در معرض آن قرار دهند. پس این توبه همان است که به خاطر آن راه هدایت را بر روی انسان گشودند. تا آن را مسیر خود قرار دهند. و تنظیفِ منزلی است که باید در آن جا سکونت کنند و به دنبال همان راه و آن هدایت بوده که در هر عصر دینی، و ملتی برای بشر تشریع کنند. دلیل این معنا کلام خداست که مکرر سخن از توبه آورده و آن را برای ما مقدم ذکر کرده مثلاً فرمود:«فاستقم کما امرت، و من تاب معک»

(آن طور که مأمور شده‌ای استقامت بورز، هم خودت و هم هر کس که با تو توبه کرده) سوره‌ی هود آیه 112

«و انی لغفار لمن تاب و امن»(من آمرزنده‌ام برای هر کس که توبه کند و ایمان آورد) سروه طاها آیه 82"

فردوس حاجیان اضافه کرده است: " این مقدمه و تعاریف عملیاتی واژه‌ها که گفته شد حاج یونس راویت میوه‌ی ممنوعه خطا می‌کند، می‌لغزد جنس گناه او سرپیچی از «نهی ارشادی» است چون او مصداق آیات 1 تا 5 سوره‌ی بقره است «الذین یومنون بالغیب ...» درای 5 ویژگی از ویژگی مومنین است: نماز می‌خواند، زکات می‌دهد. ایمان به غیب دارد. به پیامبران ایمان دارد و به معاد نیز ایمان دارد. بدیهی است چنین انسانی نباید بلغزد. او به «میوه‌ی ممنوعه»‌ای نزدیک می‌شود که چون حاج یونس است گناه او گناهی بزرگ قلمداد می‌شود.

...ادامه دارد
 

منبع : ایسنا

مطالب مرتبط :

گفت و گو با کارگردان سریال «میوه ممنوعه»

فرجام هشدار دهنده حاج یونس در«میوه ممنوعه»

یادمان می‌رود حالا 73 سال دارد...

مخاطب زیاد مجموعه‌های مناسبتی نگران‌کننده است

حساسیت‌ها درباره شخصیت «حاج یونس فتوحی» کاذب است

سریال‌های رمضان از نگاه منتقدان (1)

عواقب مغرور شدن به عبادت را می‌بینیم...

دانلود موسیقی تیتراژ میوه ممنوعه

میوه ممنوعه» و انتقاد به عملکرد مخابرات

 


نوشته شده توسط: مریم

<      1   2   3   4   5   >>   >

ِْلیست کل یادداشت های این وبلاگ

اتوبوس شب ونگاه کلی.....
[عناوین آرشیوشده]

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
66250


:: بازدیدهای امروز ::
7


:: بازدیدهای دیروز ::
11



:: درباره من ::

رزسفید

مریم
تا شقایق هست زندگی باید کرد...

:: لینک به وبلاگ ::

رزسفید


:: آرشیو ::

ماه رمضان
مهر ماه 1386
پاییز 1386



::( دوستان من لینک) ::

اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار


:: لوگوی دوستان من ::











:: خبرنامه ::